کتاب رمان در خیابانی که تو زندگی میکنی

عنوانکتاب در خیابانی که تو زندگی میکنی
نویسندهماری هیگینز کلارک
ژانرمعمایی، تخیلی، ترسناک، خارجی
تعداد صفحه260
ملیتخارجی
ویراستارسایت رمان بوک

دانلود کتاب رمان در خیابانی که تو زندگی میکنی اثر ماری هیگینز کلارک به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

وکیل مدافع جنایی، امیلی گراهام، پس از پشت سر گذاشتن طلاقی نه چندان دوستانه، آلبانی را به قصد کار در منهتن ترک می کند، او که سخت به دنبال ریشه های خانوادگی خود است، خانه‌ی آبا و اجدادی شان در نیوجرسی را میخرد، خانواده ی او در سال 1892 و پس از ناپدید شدن یکی از نیاکان امیلی با نام مدلین شیپلی، این خانه را فروختند، همزمان با بازسازی خانه و حفر استخر، اسکلتی پیدا می شود که متعلق به زنی به نام مارتا لارنس است که چندین سال پیش ناپدید شده بود …

خلاصه کتاب رمان در خیابانی که تو زندگی میکنی

خانم گلدیس التورپ، در مدتی که منتظر روی صندلی نشسته بود. به عکس دختر گمشده اش خیره شده بود لباسی از جنس شیفن به رنگ سفید بر تن داشت و موهای بلند و بلوندش روی شانه اش کمی نامرتب ریخته شده بود افرده و غمگین و متفکر بود به راستی به چه فکر می کرد؟ همان طور که با انگشتانش عکس دخترش را لمس می کرد از خود برای بار دیگر سؤال کرد چرا چیزی در درونم به من میگوید اتفاقی روی خواهد داد؟ آیا سوزان در آن شب مهمانی به رابطه بین پدرش و الین کرینگتون پی برده بود؟

آیا ناپدید شدنش با این موضوع ربط داشت؟ هنگام بلند شدن از روی صندلی آهی کشید. پیش خدمت سینی شامش را مدتی پیش آورده و روی میز گذاشته بود. با خود گفت: او آشپز خوبی نیست ولی خودم هم گرسنه ام نیست. حالش از دیدن شام دست نخورده به هم خورد بی درنگ آن را بلند کرد و به آشپزخانه برد، هر چند میدانست فردا صبح پیشخدمت خواهد گفت که خودم می آمدم و بر میداشتم. حالا هیچ چیز برایش مهم نبود چون می دانست بیمار است و بیش از چند ماه به پایان عمرش نمانده

هنوز جز او و پزشکش کسی این موضوع را نمی دانست. همان طور که وارد اتاق مطالعه میشد تنها اتاق از هفده اتاق خانه اش که در آن احساس آرامش می کرد با خود فکر کرد: اصلا مهم نیست. از رمان ناپدید شدن سوزان، سال هاست که آرزو میکنم زنده نمانم. سوزان که پس از مهمانی به خانه برگشته و ورودش را به پدرش هم اطلاع داده بود چون پدرش همیشه این طور میخواست پس چرا از صبح فردای آن روز ناپدید شد؟ چرا شب را در خانه نگذراند؟ باید پیش از مرگم بفهمم بر سرش چه آمده؟

به یاد آورد که بیست و دو سال پیش وقتی نزدیک های ظهر به اتاق دخترش رفت تا او را بیدار کند اتاق را خالی و رختخواب را دست نخورده دید. او با کارآگاهی به نام نیکولس گرکو که در خبر نامش را شنیده بود، تلفنی صحبت کرده و از او خواسته بود تا به ملاقاتش .بیاید. شنیده بود که در کارش ماهر است. در مصاحبه ای تلویزیونی گرکو گفته بود: «بازماندگان و خانواده قربانیان نیاز دارند که بدانند بر سر عزیزانشان چه آمده تا حقیقت را ندانند به آرامش دست نخواهند یافت باید پرونده های جنایاتی که هنوز ناتمام مانده اند، دوباره بررسی شوند …

دانلود کتاب رمان در خیابانی که تو زندگی میکنی
5.25 مگابایت
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب رمان در خیابانی که تو زندگی میکنی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها