کتاب رمان دنیای تئو
عنوان | کتاب دنیای تئو |
نویسنده | کاترین کلمان |
ژانر | داستانی، تاریخ ادیان |
تعداد صفحه | 669 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب رمان دنیای تئو اثر کاترین کلمان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رمان دنیای تئو، شخصیت اصلی این رمان است که در مسافرتی طولانی با ادیان جهان آشنا میشود. دنیای تئو پیدایش تحول و مسیر ادیان و مذاهب بزرگ عالم را از بدو تاریخ در قالب یک رمان جذاب شرح میدهد. نویسنده (تئو) قهرمان ۱۴ ساله کتاب خود را در سفر دور و درازش با سرگذشت پر فراز و نشیب ایمان آشنا میکند و علاوه بر ادیان بزرگ الهی یهود مسیحیت و اسلام مذاهب گوناگون دیگر را نیز به او میشناسد. تئو در طول این سفر با فرزانگانی روبرو میشود که ذهن او را بر دنیای روحانی اطراف میگشایند و قلب او را آرامش میبخشند.
خلاصه کتاب رمان دنیای تئو
“درس های رودخانه” گنگ در سپیده دم” وقتی تئو را تا اتومبیل بردند فقط نفس بلندی برآورد اما بیدار نشد. عمه مارتا به ساعت نگاه کرد: ساعت ۲۱ صبح روز بعد ساعت، وقت صبحانه بود و طلوع خورشید بر روی رودخانه گنگ. هنوز سپیده دم نشده بود که تاکسی در خیابان های خلوت شهر به راه افتاد. به تدریج که به رودخانه نزدیک میشدند شهر بنارس نیز از خواب برمی خاست زنان پیاده روی جلو خانه های خود را جارو میزدند فروشندگان سبزیجات، زنبیل های خود را خالی میکردند فقیران و سائلان در
جاهای خود مستقر میشدند و هندوان برای نخستین مراسم پرستش صبحگاهی به سوی گنگ میرفتند. تاکسی جلو ایوان وسیعی که در پایین آن قایق ها و قایقرانان در انتظار بودند توقف کرد ایلا یک قایق را که ظاهراً با صاحب آن آشنا بود، اما قبلاً خوب آن را بررسی کرد انتخاب کرد. در آن سوی رودخانه سپیدی شیرمانندی در آسمان ظاهر میشد. ساحل رودخانه را یک سلسله پلکان عظیم مرکب از پله های بلند فرا گرفته بود که بر روی آن توده های مردم گرد آمده بودند انبوه مرد و زن در حالی که دست
ها را به هم جفت کرده و پای در آب داشتند در انتظار بازگشت خورشید که دایره ارغوانی اش داشت در افق ظاهر میشد دعا و راز و نیاز میکردند و یک بار دوبار سه بار تمام بدن خود را در آب فرو می بردند… تئو به شماره کردن پرداخت؛ دوازده بار در دوازدهمین بار، دست ها را بالا بردند تا آب از دو دست آنان که مانند دو قاشق در کنار هم قرار گرفته بود سرازیر شود. بعد از رودخانه خارج میشدند و خود را خشک میکردند خورشید اینک یک گلوله بزرگ قرمز رنگ شده بود. در این وقت جوانان به شدت …
- انتشار : 11/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403