کتاب سالومه

دانلود کتاب سالومه اثر اسکار وایلد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

داستان از این قرار است که سالومه بر خلاف میل مادرش و به اصرار ناپدری‌اش هرود (پادشاه) تصمیم می‌گیرد رقصی اغواگرانه برای پادشاه انجام دهد و در ازای آن سر بریده یحیی تعمید دهنده روی یه سینی نقره‌ای را درخواست می‌ کند. آنچه بیش از همه بر ذهن مخاطب تاثیر می‌‌گذارد فضا، موقعیت و مکانی است که نویسنده خلق کرده است. در این نمایش‌نامه، مسئله عشق پیش کشیده می‌شود عشقی عجیب و هولناک. موضوع اصلی برگرفته شده از یک موضوع تاریخی است، حکایتی است از عشق های ممنوع، یک طرفه و نافرجام که نهایتن بدل می‌شود به انتقام، جنون و خونریزی …

خلاصه کتاب سالومه

“هرود” آه، تو گوش به سخنم نمی‌دهی؛ آرام باش. من، من نيز آرامم. من از همه رو آرامم گوش فرا دار، من گوهرها نهفته درین کاخ دارم، گوهرها که هم مادرت را دیده بر آنها نیفتاده، گوهرها که شگفت انگیزند… گردنبند مرواریدی دارم بند شده به چهار رده، ماننده بمهائی که بپر توسیمشان برشته کشیده اند. بسان پنجاه مه، اندرون توری زرگون. پیش از این جایگه برسینه عاجگون شهبانویی داشته است. و تو چو آن را به گردنت بندی همچو شهبانویی فریبا شوی، مرا دو گونه یاقوت است یکی سیه رنگ چون نوشیدنی؛ و دیگری ارغوانی مانند

نوشیدنی که آبش رنگ زده. مرا زبرجدهائیست زردگون بسان دیدگان ببر، به زردی چشمان کبوتر جنگلی؛ و زبرجدهایی سبز فام به سبز گونگی چشم گربه ها. سنگ هایی که پیوسته با زبانه های سرد می‌سوزند. سنگ هایی که رأی آدمیان تار می‌سازند و در تیرگی رنگ از رخ می‌دهند. عقیق هائی دارایم همانند مردمک چشم زنی مرده سنگ یمانی که با دگرگونگی ماه دگرگونه می‌شوند و بدانگاه که خورشید بر آنان می‌تابد، رنگ می‌بازند. یاقوت هایی کبود به کلانی تخم مرغ و همرنگ نیلوفر؛ که دریا در پهنه آنان در جنبش است و ماه هیچگاه

پرتو آبیشان را بر هم نزند. زبرجدها وياقوت ها و عقيق ها و لعل ها، با سنگ های یمانی بس فریبنده دارم و تمامیشان را به تو می‌دهم؛ و دیگر چیزها بر آن می‌افزایم شهریار هند چهار باد بیزن ساخته از پر طوطی بهر من فرستاده و شهریار نومید جامه ای بر ساخته از پر شتر مرغ. ساغر بلورینی دارم که زنان را نگریستن بدان روا نیست، نی مردان جوان را مگر بتر که زده شوند. اندرون درجی ساخته از صدف، فیروزه شگفت آور است. هر آنکو آنان را به پیشانیش آویزد، تواند نابودنی ها در پندار پردازد. و آنکو آنان را بدست برگیرد …