کتاب کاروان اسلام
عنوان | کتاب کاروان اسلام |
نویسنده | صادق هدایت |
ژانر | داستان کوتاه |
تعداد صفحه | 25 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب کاروان اسلام اثر صادق هدایت به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کاروان اسلام یا البعثة الاسلامیه الی بلاد الافرنجیه رساله طنزآمیزی از صادق هدایت است. هدایت در این اثر با استفاده از تمثیلهای طنز تلخ مذهبی رفتار تودهای از زوار را مورد انتقاد قرار میدهد. صادق هدایت در نظر داشت که داستان را با نام مستعار راستگووسکی چاپ کند که این امر میسر نشد.
خلاصه کتاب کاروان اسلام
امروز صبح از صدای ترسناکی از خواب جستم. دیدم همه همسفرهای اطاق به حالت وحشت زده آقای سنت الاقطاب را نگاه میکنند که شیشه ترن را پایین کشیده با پیراهن و زیر شلواری دست زیر چانه اش زده به جنگل نگاه میکند و با آواز خراشیده ای ابوعطاء میخواند. مرا که دید خندید و گفت: صدای من به از این بود سر زنم هوو آوردم او هم از لجش سورمه خوردم داد صدایم گرفت. خدا بیامرزدش پارسال عمرش را به شما داد. من گفتم: از شما قبیح نیست که با این ریش و سبیل روبروی کفار آواز میخوانید؟
او جواب داد: این موهای سرم را که میبینید از زور فکر و خیالات است، باد نزله آن ها را سفید کرده. بالاخره به هزار زبان به او حالی کردم تا لباس هایش را بپوشد چون یک ساعت دیگر وارد شهر برلین میشدیم ولی او خواهش کرد که به محض ورود در برلین او را ببرم بازار تا یک موی خرمایی برای دخترش سکینه سوغات بفرستد. لباسش را که پوشید رفتیم به سراغ آقای سکان الشریعه که در سه اطاق دورتر با یخه باز سر تراشیده سیگار عبدالله میکشید و دودش را با تفنن به صورت پیرزن جهود لهستانی فوت میکرد هر دو آنها
میخندیدند. سکان الشریعه با علم و اشاره با آن زن حرف میزد به قدری سرش گرم بود که متوجه ما نشد ما هم مزاحم آن ها نشدیم و به سراغ آقای تاج و عندلیب رفتیم چون دیشب آقای تاج اظهار کسالت میکردند در این وقت ترن به سرعت هرچه تمام تر از میان جنگل میگذشت. از راهروی لغزنده آن گذشتیم و در دالان از جلوی یک ردیف شکم های چاق آلمانی ها که آنجا ایستاده بودند و چپق میکشیدند رد شدیم آقای تاج و عندلیب در اطاقچه خودشان را بسته بودند تا نفس کفار داخل اطاقشان نشود. چون اطاقچه را به قیمت گزاف …
- انتشار : 21/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
خیلی خوب بود