کتاب کتابفروشی کوچک بروکن ویل
عنوان | کتاب کتابفروشی کوچک بروکن ویل |
نویسنده | کاتارینا بیوالد |
ژانر | درام، امیدبخش |
تعداد صفحه | 386 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب کتابفروشی کوچک بروکن ویل اثر کاتارینا بیوالد به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
فضاسازی کتاب کتابفروشی کوچک بروکن ویل به قدری قوی است که شما پس از مدتی احساس میکنید درست وسط شهر بروکن ویل قرار گرفتهاید. و دربارهی ساکنان و سبک زندگی آنها اطلاعات بسیاری به دست میآورید. این کتاب هر آنچه در یک داستان نیاز دارید در اختیارتان قرار میدهد: سرگرم کننده است، یک داستان عاشقانهی عالی دارد که به مرور و در دل خرده روایتها شکل میگیرد، از طرف دیگر شخصیتهای متنوع و جذابی در این رمان وجود دارند که شما را شیفته خود میکنند …
خلاصه کتاب کتابفروشی کوچک بروکن ویل
“آسفالت و بتون” کتاب خواندن شیوه بدی برای زندگی کردن نبود؛ اما تازگیها اینکه دقیقاً چه جور زندگیای بود فکر سارا را مشغول کرده بود. این فکر اولین بار وقتی به ذهنش رسید که فهمید یوزفسن به زودی تعطیل میشد. انگار ده سال از زندگی اش همراه کتاب فروشی ناپدید شده بود؛ انگار همه موجودیتش فقط در قفسه های سفید خاکستری آن فروشگاه گردو خاک گرفته معنا مییافت میان مردمی که تابستان ها در ازای خرید سه کتاب چهارکتاب دریافت میکردند و کریسمس ها هم چیزهایی براق و کادوپیچ شده. البته که میتوانست
در یک کتاب فروشی دیگر کار پیدا کند اما در آن روزهای بی پایان تابستان و در آن مرکز خرید حومه شهر و با شمارش معکوس بیرحمانه تعطیل شدن کتاب فروشی خواه ناخواه از خودش پرسیده بود آیا این زندگی واقعاً کافی بود؛ همین به وحشتش انداخته بود چون مگر به جز کار و کتاب ها چیز دیگری هم در زندگی اش وجود داشت؟ واقعاً هم چیز دیگری وجود نداشت بجز ایمی و شهر کوچکش در آیووا که انگار مستقیم از یکی از رمان های فنی فلگیا آنی پرو بیرون آمده بود سارا از طریق یک کتاب فروشی آنلاین کتاب های دست
دوم جایی که افراد شخصاً هم میتوانستند کتاب بفروشند از ایمی یک کتاب خریده بود وقتی ایمی پولی برای کتابش قبول نکرد سارا دل و جرئت به خرج داد و برای تشکر کتابی برایش فرستاد و همه چیز از آنجا ادامه پیدا کرد. ایمی نامه های فوق العادهای درباره کتابها ودرباره مردم شهر کوچکش مینوشت و آن تابستان این نامه ها تنها چیزهایی بودند که سارا به آن ها دل خوش کرده بود تنها رگ حیات موجودی که موج به مرور داشت به شدت بیهوده به نظر می رسید. برای همین وقتی به بروکن ویل رسید برای کمک به خودش …
- انتشار : 09/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403