کتاب گوش‌ کن آدمک

دانلود کتاب گوش‌ کن آدمک اثر ویلهلم رایش به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

انسان کوچه و بازار باید با واقعیت در تماس باشد چون تنها واقعیت است که می‌تواند بر غم جانکاه دوربودنش از سلطه مرحمی باشد باید بداند که چه مسئولیتی برعهده دارد باید کار کند، دوست بدارد، متفکر باشد یا خود را تسلیم یاوه‌گویان کند. او باید بداند که چطور می‌تواند یک فاشیست سرخ یا سیاه بشود. هرکس که برای حفظ حیات و حمایت فرزندانمان پیکار کند باید هماوردی برای فاشیسم سرخ و سیاه باشد. نه بدان جهت که امروز فاشیسم سرخ همان‌طور که فاشیسم سیاه در گذشته بود، یک ایدئولوژی آدمکشی است بلکه بدان جهت که از بچه‌های سالم و نیروند، انسانهای معلول، انسانهای ماشینی و عقب‌مانده می‌سازد. برای این که از نظر فاشیست دولت بیش از حق اهمیت دارد، دروغ بیش از راست، جنگ بیش از زندگی …

خلاصه کتاب گوش‌ کن آدمک

گوش کن ، آدمك! تو را «آدمک»، «انسان متوسط» «آدم معمولی» می نامند. از فرا رسیدن عصری تازه عصر انسان متوسط» خبر میدهند. این را تو نیستی که میگویی آدمک ! آنها هستند، معاونین رؤسای جمهور ، ملل بزرگ، رهبران به مقام رسیده کارگران، بورژوازادگان نادم، دولتمردان و فلاسفه، اینها آینده ات را به تو می بخشند، اما در فکر گذشته ات نیستند تو وارث گذشته و حشتناکی هستی میراث تو الماس فروزانی است در دست تو این را من به تو می گویم نه مانیش واری اگر يك پزشك، يك پينه دوز يك صنعتگر، يك معلم بخواهد کار کند و کسب معاش نماید باید به نقاط ضعف خودش پی ببرد.

تو از چند سال پیش مسئولیت حکمروایی کردن بر زمین را پذیرفته ای بنابر این آینده بشریت به اندیشه ها و کردارهای تو مربوط است . ولی اساتید و اربابهایت آنچه را که میاندیشی و واقعا هستی، به تو نمی گویند؛ هیچکس جرئت نمیکند یگانه انتقاد مربوط به توراکه به تو نیرو می بخشد و با آن می توانی بر سرنوشت خاص خود چیره گردی، مطرح سازد.

تو «آزاد» نیستی مگر در مفهوم بسیار ناچیزی از کلمه آزادی که هر گونه مقدمات را فراهم سازی تا عنان زندگی خصوصیت را در دست گیری آزادی که از خودت هر طور که میخواهی انتقاد کنی من هرگز این شکوه را از زبان تو نشنیده ام: «شما مدعی هستید از من ارباب خودم و ارباب دنیارا خواهید ساخت، اما بمن نمی گوئید چگونه میتوان برخود چیره شد اشتباهات مرا در شیوۀ کردار، پندار و رفتارم یمن نمی نمایانید!» تو به زورمند گردن مینهی برای اینکه زورش را به «آدمک» اعمال کند. اما هیچ نمی گویی …