کتاب یک اتفاق نحس
عنوان | کتاب یک اتفاق نحس |
نویسنده | فیودور داستایوفسکی |
ژانر | داستانی، ادبیات |
تعداد صفحه | 107 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب یک اتفاق نحس اثر فئودور داستایوفسکی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب در آغاز برای مجله «ورمیا» نوشته شد که داستانی نیمه طنز و نیمه انتقادی بود. موضوع آن شرح عروسی یک کارمند دون پایه و حضور یافتن رییس متمول اداره در این عروسی است. او بنا داشت تا با این عمل انساندوستانه، به زیر دستان خود محبتی کرده باشد اما برعکس، موجب ناراحتی و آزار آنها میگردد. وحشت حضور او و ترسی که کارمندان مدعو در مهمانی بر خود احساس می کنند، باعث اتفاقات ناخوشایندی میشود. این یک داستان بیپرده از اخلاق و مرام فرد گرایی لیبرالهاست …
خلاصه کتاب یک اتفاق نحس
موقعیتش لحظه به لحظه بیشتر از کنترل خارج میشد. تقدیر زهرخندی با خود داشت. در این یک ساعت خدا میداند بر او چه گذشت. هنگام ورود به این خانه گویی آغوشش را بروی تمامی زیر دستان و بنی آدم گشوده بود و حالا یک ساعت نشده با اندوهی قلبی، پذیرفته بود که از پسلدونیموف متنفر است. او را و همسرش را و مراسمش را لعن و نفرین میکرد و تازه این پایان ماجرا هم نبود نگاهش که به پسلدونیموف میافتاد، مخصوصاً به چشمان او که نگاه میکرد متوجه میشد که تنفر او از تنفر خودش
کمتر نیست و از نگاهش میخواند که می گوید: «برو گمشو مرده شویت را ببرند چرا دست از سرم برنمی داری؟» و یا چیزهایی شبیه به اینکه میشد در نگاهش خواند تا آنجا که به ایوان ایلیج مربوط میشد حتی حالا هم که سر میز نشسته بود، ترجیح میداد دستش قطع میشد و نمیگذاشت کار به اینجا بکشد اما لحظه موعود فرا نرسیده بود و هنوز میشد تعادلی را در اصول اخلاقی مشخصی حس کرد. اما قلبش، قلبش… درد گرفت. مشتاق به آزادی بود، محتاج به هوا، به آرامش. میدانید ایوان ایلیچ در واقع
مردی فوق العاده دل نازک بود و به خوبی پی برده بود که خیلی پیش از این ها میبایستی رفته باشد، نه فراری ساده بلکه برای زندگیش او نیک دریافته بودکه رویدادها به آن راحتی که در خیابان بشود تصورش را کرد، پیش نمی آید و اتفاق نمی افتد. در حالیکه تکه ای غذا بر میداشت به خودش گفت: «به چه منظوری آمده ام اینجا؟ خوردن و نوشیدن.» افکارش متمایل به بدبینی شد به خاطر دسته گلی که به آب داده بود زهر خندی آنی او را برافروخت و مرتب خودخوری کرد که چرا و برای چه آمده است آنجا …
- انتشار : 15/05/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403