رمان از جنس مینا
عنوان | رمان از جنس مینا (نسخه اورجینال) |
نویسنده | نرگس مجیدی |
ژانر | عاشقانه، بزرگسال |
تعداد صفحه | 819 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان از جنس مینا اثر نرگس مجیدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آرش کاوه، دبیر ادبیات دبیرستان دخترانه، مردى جذاب و پولدار که خانواده اش در امریکا هستند. او به خاطر فرار نامزدش با دیگرى و خیانت به او عقده اى و بدبین شده است. تا اینکه با آغاز سال تحصیلی، دبیر جدیدی به نام مینا وارد دبیرستان میشود و …
خلاصه رمان از جنس مینا
مینا در صف شلوغ اتوبوس ایستاده بود برای رسیدن به مدرسه دیرش شده بود پسرش سینا به دلیل آنفولانزای شدید به مدرسه نرفته بود و مینا از اینکه پسر مریضش در خانه تنها مانده بود نگران و عصبی بود مدام به ساعتش نگاه میکرد. دقایقی به ساعت هشت مانده بود. تا به حال سابقه نداشت که او دیر به مدرسه برسد. از صف بیرون آمد و تصمیم گرفت با تاکسی برود، ولی ماشین ها با سرعت زیاد از کنار او میگذشتند و تاکسی ها همه پر بودند. مینا دل توی دلش نبود كاملاً عصبی و دستپاچه بود. ناگهان ماشینی با
رنگ آشنا با سرعت از کنار او گذشت ولی کمی جلوتر ترمز زد و دنده عقب گرفت. مینا با دقت به ماشین نگاه کرد یک باره توی دلش خالی شد. این رنگ سیاه متالیک ماشین کاوه بود. هم دلش میخواست او باشد و هم خدا خدا میکرد نباشد. وقتی ماشین به مینا رسید متوجه شد حدسش درست بوده. کاوه شیشه را پایین کشید و گفت: شمایید خانم رئوف یک لحظه فکر کردم اشتباه میکنم اگر مدرسه میرید لطفاً سوار شید که دیر وقت است مینا دو دل بود چیزی بین قبول کردن و نکردن. کاوه که او را مردد دید با تعجب گفت: مثل اینکه
شما دیرتون نشده، مگه بچه ها الان سر کلاس نیستند. مینا گفت: بله ولی نمیخوام مزاحم شما بشم. کاوه ابروهایش را بالا انداخت و گفت: باز هم تعارف، خدای من، شما خانم ها کی یاد میگیرید که وقتی عجله دارید تعارف را کنار بگذارید. در پشت بازه لطفاً عجله کنید. مینا تشکر کرد و با اکره سوار ماشین شد. در حالی که وجدانش دائم آزارش میداد که نباید سوار ماشین این مرد بیگانه شود بعد به خود دلداری میداد که او بیگانه تر از راننده تاکسی که نیست بعد آرام صورتش را در دست هایش گرفت شب بدی را گذرانده بود و حالا هم …
- انتشار : 24/07/1402
- به روز رسانی : 29/12/1403
بیشتر از ۳۸۰ صفحه نتونستم بخونم. جذبم نکرد