رمان بوسه مرگ

رمان بوسه مرگ 1
عنوانرمان بوسه مرگ
نویسندهبهاره غفرانی و ستاره شجاعی مهر
ژانرعاشقانه , پلیسی , هیجانی , جنجالی
تعداد صفحه503
ملیتایرانی
ویراستاررمان بوک

دانلود رایگان رمان بوسه مرگ اثر بهاره غفرانی و ستاره شجاعی مهر

دانلود رمان بوسه مرگ اثر بهاره غفرانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

محمد طاها سروان آگاهی که مامور به رسیدگی پرونده مهم درباره ی اختلاس شده، برای رسیدن به مدارک و روشن شدن نقاط تاریک پرونده، مجبور است تا از متصدی حسابداری بانک آدینه کمک بخواهد، در خلال این رفت و آمدها محمدطاها عاشق خواهر آدینه هم می شود حال باید دید آیا آدینه تا آخر کار به همدردی ادامه می دهد یا نه…

خلاصه رمان بوسه مرگ

باجه ی شماره ی شش! به سمت آدینه گام برمی دارد. شاهرخ را از نظر گذرانده و متوجه نگاه او به روی خودش می شود. به پشت باجه ی آدینه می رسد و سرش را سمت شیشه خم می کند. _سلام آباجی. آدینه لبخندی زورکی میزند و از روی صندلی خود بلند می شود. _سلام خوبی؟ نگاهی گذرا به شاهرخ می اندازد و به این فکر می کند اگر آدینه واقعا خواهرش بود، اجازه نمی داد پایش را در این بانک بگذارد. خدا خودش می دانست و به او خواهر نداد. آدینه از پشت باجه به طرف شاهرخ می رود و

محمدطاها هم از آن طرف به دنبالش راه می افتد. صدای آدینه را می شنود. _آقای شاخصی، برادرم اومده. میشه من یه لحظه برم پیشش؟ شاهرخ یک تای ابرویش را بالا انداخته و سر تا پای محمدطاها را برانداز می کند. _البته… بفرمایید. منم میام یه سلام علیک داشته باشیم. پوزخند غیر قابل مشاهده ای روی لب های محمدطاها نقش میبندد؛ تیرش به هدف خورده است. باید طرح دوستی با او را بریزد. باید هر طوری که می شود به خانه و زندگی اش راه پیدا کند. پوشیدن لباس های عادی و ارزان قیمت

را به جان می خرد و می شود برادر آدینه جلالی. شاهرخ و آدینه به سمت محمدطاها می روند و او هم گامی به سمتشان برمیدارد. شاهرخ جلوتر از آدینه به او می رسد و با لبخندی به پهنای صورت اصلاح شده اش، دستش را به سمت محمدطاها دراز می کند. _سلام آقای جلالی. محمد لبخند زده و با شاهرخ دست می دهد: _سلام. و بعد پرسشگرانه به آدینه چشم می دوزد و سری به نشانه‌ی سؤال تکان می دهد. آدینه می گوید: _ایشون معاون بانک آقای شاهرخ شاخصی هستن. و با دست به محمدطاها اشاره می کند.

_ایشونم برادرم… آ… آرش! الحق که دروغ گفتن برای این دختر سخت است. دختری که مقابل محمدطاها ایستاده، راستگو و ساده و بی شیله پیله و بی نهایت درستکار است. _خوش وقتم. _منم همینطور. شاهرخ مزه پرانی می کند: _خواهرتون یکی از بهترین کارمندای بانکه. تبریک عرض می کنم جناب. آرش لبخند میزند. _ممنون… خواهر ماست دیگه. و همانطور لبخند زده، به آدینه چشم می دوزد. نگرانی را از چشمانش می خواند؛ چشم های زیبایش! _آدینه جان… من… من واسه ی اون… اون ماجرا…

دانلود رمان بوسه مرگ
2.59 مگابایت
PDF
لینک کوتاه :
اگر برای دانلود مشکل دارید لطفا گزارش ارسال کنید تا در اسرع وقت لینک دانلود اصلاح شود.
گزارش مشکل دانلود از سایت
فقط کاربران سایت امکان ارسال گزارش را دارند
اگر شما نویسنده رمان بوسه مرگ هستید و تمایل به ادامه همکاری ندارید می‌توانید درخواست حذف ارسال کنید.

خرید رمان های فروشی

همراه ما در کانال تلگرام رمان بوک شوید!
هوادار ما در اینستاگرام رمان بوک باشید!

نقد و بررسی شما درباره رمان بوسه مرگ

لطفا پس از مطالعه رمان بوسه مرگ نظر خود را برای دیگر کاربران بنویسید.
از ارسال نظر به زبان انگلیسی یا نوشتن فینگلیش پرهیز کنید.
تمام نظرات توسط تیم مدیریت رمان بوک بررسی شده و پاسخ داده می‌شوند.
اشتراک در
اطلاع از
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
کانال تلگرام رمان بوک پیج اینستاگرام رمان بوک