رمان بچه مثبت
عنوان | رمان بچه مثبت |
نویسنده | الف.ستاری (ریما) |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 913 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان بچه مثبت اثر الف.ستاری (ریما) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان در مورد دختری به اسم ملیساست که در دانشگاهشان سر به سر یک پسر مثبت، و با اخلاق و با اعتقادات دینی محکم میگذارد و با دوستانش شرط میبندد که او را علاقمند کند! در واقع داستان تقابل افرادی از یک نسل ولی با اصول اعتقادی متفاوت و در اصل از دو دنیای متفاوت است و در این بین …
خلاصه رمان بچه مثبت
با دیدن یلدا که بال بال میزد و اشاره میکرد برم پیششون ابروهام رو بالا انداختم یلدا بای بای کرد، یعنی میخوان برن و بعدم دستش رو چند بار بالا و پایین برد یعنی خاک تو سرت بعدم کیف و موبایلم رو نشون داد. با انگشتم به طور نامحسوس ئو رو نشون دادم که یعنی دو دقیقه بتمرگید سر جاتون تا من بیام. -خب مائده جان خیلی از دیدنت خوشحال شدم، کاش میشد بیشتر باهات آشنا میشدم. خندید و گفت: من تو دانشگاه فلسفه می خونم
میام یه سری به متین بزنم سراغ تو هم میام عزیزم.. _ممنون خوشحال میشم. به سمت متین برگشتم و گفتم: بابت همه چیز ممنون. فردا جزوتون رو میارم. فقط یه لحظه نگام کرد و گفت: خواهش میکنم نوش جان. جزوه باشه پیشتون، تا چهارشنبه احتیاج ندارم. از جا بلند شدم و با مائده دست دادم و و از متین خداحافظی کردم و د برو که رفتیم … -وای ملیسا، چه رویی داری دختر. ملی: حالا دختره کی متین بود؟ -چرا هر چی بهت اشاره
می کردم نمی اومدی؟ به سمت بچه ها برگشتم و گفتم: چه خبرتونه هی پشت سر هم سوال می پرسید؟ دختره، دختر داییش بود. یلدا گفت: -حتما نامزدشم بود. نه بابا، با هم خواهر و برادرن به جوارایی چون مامان متین به هر دوشون شیر داده. کوروش خندید و گفت: مامان من به منم دلش نیومده شیر بده، اون وقت مامان این پسره هم زمان دو نفر رو ساپورت می کرده. خلاصه با شوخی و مسخره بازی به دانشکده برگشتیم. فرناز دم کلاس کشیک میکشید …
- انتشار : 07/04/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
غمگین در این حین زیبا و قابل درک
بهترین رمان عالی بوووووووود
عالی بود واقعا عاشقش شدم دستتون دردنکنه عالی بود ۲۰