رمان جاده ای تو دل
عنوان | رمان جاده ای تو دل |
نویسنده | زهرا عبدی (دلربا) |
ژانر | عاشقانه، پلیسی |
تعداد صفحه | 304 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | سایت رمان بوک |

دانلود رمان جاده ای تو دل اثر زهرا عبدی (دلربا) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
سرگرد عباسی یک مرد قانون، که تمام هدفش انجام تمام پرونده های سخت پلیسی است، برای او سختی ها معنا ندارد، فقط به فکر هدفش فکر میکند و بس! در این بین دختری به نام گلنار تمام تمرکز سرگرد عباسی را از زمانیکه پا به اداره ای آگاهی گذاشت بهم ریخت و دل در گروه او گلنار داد، در حالیکه دخترک حسابی از او متنفر است و چشم دیدنش را لحظه ای ندارد، ولی داستان به اینجا ختم نمی شود …
خلاصه رمان جاده ای تو دل
نزدیک به دو روز در حال تحقیق بیشتر راجب پرونده ای تیام حسینی بودم .. طوری که صدای خانوادم در اومده بود… نه خوابی داشتم نه خوراک ،تمام هدفم روی این پرونده بود. مادر وارد اتاقم شد با صدای عصبی گفت: ای که بگم از دستت تو من چی بشم! من: کفر نگو مادر خدا نکنه. مادر لیوان آب پرتقال رو روی میزم گذاشت و گفت:
آخه چرا با خودت این کار رو می کنی ؟ چرا واقعا؟ منتظر نگاهش کردم. مادر تا نگاهم را دید سریع گفت: برو زن بگیر ،بچه دار شو، تشکیل خانواده بده، مادر منم دل دارم دوست دارم بچه های تو رو ببینم. نفس هایم کمی کشدار شد. من: مادر من فکر کردی به همین آسونیاست، سخته بعد هم برای ازدواج فعلا زوده!
مادرم چشم غره ای رفت و گفت: بخدا اگه تا آخر این ماه زن گرفتی که گرفتی اگه نگرفتی خودم برات به زور می گیرم حالا ببین. تا خواستم حرفی بزنم مادر از اتاقم خارج شد، این را دیگر کجای بند و بساط دلم بگذارم ای مادر از دست تو،؟! اگر زن بگیرم اول باید تکلیف این دل عاشقم را مشخص کنم و بعد… آیا گلنار هم من را دوست داشت؟! یاد دیروز افتادم که در اداره عادی نگاهم کردو از نگاهم گذشت
نگاهش آخ نگاهش ،تمام دلبری نگاهش را می خرم…آقا من خریدارم ! … علی: بابا تو که خیلی گیری، زیاد سخت می گیری. من: علی حس می کنم سرهنگ یک چیزو رو به من نگفته! من فقط خواستم سرهنگ رو از نگرانی دربیارمش. علی: نگفته؟! پس چطوری مسئول این پرونده شدی !؟ نگرانی!! ای خدا. من: عقلم گفت قبولش کنم. علی: عقلت؟! بابا پژمان داداش با این حرفای فلسفه ای منو تو هچل ننداز تو بچسب به اصل مطلب که تو این پرونده ای مهمه …
- انتشار : 03/05/1401
- به روز رسانی : 20/09/1403
با عرض سلام و ادب
خیلی رمان زیبایی بود ، با وجود اینکه آخر داستان غمگین بود اما به دلم نشست
اشکم رو درآورد
راستش من یه سوال هم داشتم خدمتتون
اگر من مثلا بخوام یکی از رمان های سایت شما رو به صورت کتاب صوتی دربیارم و صدای خودم رو ضبط کنم باید با نویسنده صحبت کنم و ازش اجازه بگیرم؟
باید از چه راهی کتاب صوتی رو برای سایت ارسال کنم؟
آیا برای فرستادن کتاب صوتی باید مبلغی رو بپردازم؟
درآمدی داره؟
شرایطش چی هست؟
ممنون میشم جوابم رو بدید
مرسی از توجه تون🍀🙏🏻🍀
سلام ..این که نصف داستانه بقیش کجاست یعنی چی این چه کاریه از اول بگید تا اصلا دانلود نکنیم
اگر قسمت دومی داشته باشه خانم عبدی ارائه میده در اختیارتون میزاریم
قسمت دوم جاده ای تو دل کی میاد؟؟