دانلود رایگان رمان حجله در خون اثر آزاده بختیاری
دانلود رمان حجله در خون اثر آزاده بختیاری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان
آی تک و یاشار عاشق هم هستند و قرار عقد کنن، تمام سور وسات عروسی مهیا شده خریده ها از شهر انجام شده، شب عروسی از راه دسید و همه سرمست این وصلت فرخنده که ارباب قلیچ و سرادر پسرش، مهمان ناخوانده این جشن میشوند و …
خلاصه رمان حجله در خون
نمی دونم انگار دارن خفم می کنن بر عکس همه، الان باید از خوشی رو پا بندنباشم ولی نمی دونم این چه دلهره عجیبی صلوات بفرست وبه من نگاه کن اون موقع به جای دلشوره قند تو دلت آب میشه. بدجنس چه از خود راضی خندیدیم خودم رو جمع کردم تا اونم ناراحت نشه ولی رو به آسمون کردم وپنهونی تو دلم فریاد زدم خدایا چرا آروم نمی شم اونم حالا؟! پارت ششم دوش به دوش هم از خرید لوازم آرایش تا لباس دامادیش وکرایه لباس عروس خرید کرده بودیم وموقع پوشیدن لباسامون بود
چه می درخشید تو اون لباسا اون پیرهن سفید واتو کشیده وکت وشلوار اسپرت مشکی ویه گل رز تو جیب رو سینه اش 👌 به من می گفت:نمیدونم آرایشگر چه تغییری رو تو میخواد انجام بده؟ تو خو شگل خدادادی هستی . سرخ میشدم وقتی ازم تعریف میکرد. کل آبادی تو مهمونی ما حضور داشتن. خونواده ها از ذوق اینکه بچه هاشون دارن سر وسامون می گیرن چه ذوق وشوقی داشتن. اونروز جوونای محل کوچه ومحله رو چراغونی کرده و آب پاچی کرده بودن. یه موزیک سنتی ام از همون دم ظهر اومد وشروع به نواختن کرد. بهشون ) عاشیق( می گفتن به زبون محلی.
مهمونا یکی یکی سر رسیدن و تو حیاط دیگای غذا بر پا بود. آنا ها هم مشغول تدارک دیدن بودن. منو به یکی از آرایشگاههای محل بردن ویاشار پیش یکی از اقوامشون که آرایشگر بود رفت. کارش که تموم شد اومد دنبال من. چه ماه دامادی شده بودش با اون قد وقامت کشیده وصورت صاف وچشمای عسلی وموهای پر پشتی که می درخشیددلم از دیدنش به خودش می بالید که خونه همچین مستاجریه
منو که دید خیره شد و چه زیبا شدی آی تکم واقعا مثل ماه شدی عروس من بایدم از همه دخترا سرتر باشه چون من خوش سلیقه ام اللهی هیچ طوفانی تو زندگی منو تورو از هم جدا نکنه. از ته دل آرزو کردیم که ما همیشه مال هم باشیم. سوار ماشین عروس شدیم که با گل لیلیوم تزیین شده بود. سوار ماشین که شدیم یه لحظه هم ازم چشم بر نمی داشت. اونقدر نازی وچشمای رنگ آسمونت ،شفاف وپر مهر که از ته نگاهت عشق داد می زنه …