رمان دلداده توام

عنوانرمان رمان دلداده ی توام
نویسندهالی
ژانرعاشقانه , پلیسی , جنایی , رازآلود
تعداد صفحه1020
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان دلداده توام
رمان دلداده توام
رمان دلداده توام

دانلود رمان دلداده توام از الی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

شاداب بعد از مرگ پدر و مادرش به همراه مادربزرگش زندگی می کند، او شبی که جهت خرید قرص های مادربزرگش راهی داروخانه است ناخواسته شاهد قتلی می شود و پلیس جهت حفظ امنیتش از او حمایت می کند تا اینکه با سرگرد امیر پایدار آشنا می شود، اما به طور مرموزی مادربزرگش هم به قتل می رسد و به همراه امیر به منزلشان می رود و به راز قتل والدین و مادربزرگش …

خلاصه رمان دلداده توام

از داروخونه اومدم بیرون … نزدیک کوچمون که رسیدم صدای بلند ترمز ماشین اومد سرمو برگردونم اونور خیابون توی کوچه ی بن بست که اصلا کوچه نبود مثل یه گاراج بزرگ بود و یه فضای خالی داشت … یه ماشین واردش شد حتما به دیوار برخورد کرده بود چون ماشین سرعت زیادی داشت … یه تیر چراغ برق هم اول اون کوچه بود … خواستم برم واسه ی کمک دیدم یه ماشین نزدیک اون ماشین نگه داشت دوتا مرد گنده ی هیکلی از ماشین پیاده شدن اولش فکر کردم واسه ی کمک رفتن ولی بعد دیدم یکی از اون دو مرد هیکلی مردی رو که تو ماشین بود آورد بیرون و اون رو از پشت گرفت و مرد دیگه اونو با مشت میزد …

دیدم اوضاع خیطه پشت ماشینی که کنار کوچه پارک بود قایم شدم … چون اینور خیابون بودم توی دید نبودم با اینکه فاصله زیاد نبود … موبایلمو درآوردم از اونا فیلم گرفتم…یکم تاریک بود ولی معلوم بود … وای خدایا اونی که مرده رو میزد یه قمه ی بزرگ از توی ماشینش بیرون آورد زد به شکمش بعد اونی که گرفته بود انداخت توی صندوق عقب ماشینی که تصادف کرده بود

بعد با هردو ماشین از اونجا رفتن … تموم مدت داشتم فیلم میگرفتم با اینکه صحنه ی وحشتناکی بود … مونده بودم به پلیس زنگ بزنم یا نه اگه با گوشیم زنگ بزنم شاید توی دردسر بیوفتم … تلفن عمومی هم که این نزدیکا نیست … نمیدونم چیکار کنم … بهتره که تا توی دردسر نیوفتم برم به هرحال اونا که دیگه رفتن …

 

رمان دلداده ی توام
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان دلداده توام
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
زرا
زرا
2 سال قبل

زیاد جالب نبود..

زینب
زینب
2 سال قبل

قلم ضعیفی داشت یهو همه شخصیتا با هم اشنا در میان دوست خانوادگی میشن
سوتی هم زیاد داشت داستان

زهرا
زهرا
4 سال قبل

خلاثه رو که خوندم چقد شبیه سریال ترکی ماراشلی هست همین امسالم پخش شده اتفاقا