دانلود رایگان رمان دو سنگ یکی کهربا اثر فرشته تات شهدوست
دانلود رمان دو سنگ یکی کهربا اثر فرشته تات شهدوست به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
با ناپدید شدن کهربا و بازگشت غیرمنتظرهی نامزد سابق او کیاراد، همه چیز یکباره بهم میریزد! کامران شمس، جوان سخت کوش، باغیرت و در عین حال مغرور و حمایتگری که در طی این سال ها، بدون اینکه با این دختر نسبت خونی داشته باشد، از کهربا در کنار مادر و خواهر خودش، مثل عضوی از خانواده اش مراقبت و امانت داری میکند، اما بعد از سال ها از یک جایی به بعد وابستگی ها کار خودشان را میکنند …
خلاصه رمان دو سنگ یکی کهربا
قهوه اش را جرعه جرعه مینوشید و زیرچشمی کامران را میپایید چیزی نمیگفت به طرز عجیبی در خود فرو رفته و عصبی بود. فضای اتاق تحت تأثیر جو سنگینی قرار گرفته بود که وقتی محمدجواد فنجانش را روی میز گذاشت صدای فنجان و نعلبکی کامران را از جا پراند. خیره به چهرهی درهم او خنده ای کرد و گفت: چرت می زدی؟ کامران با اخم نگاهش کرد و دستی به صورتش کشید. عرق کرده بود. چه میفهمی درد منه خاک بر سرو ؟ به جون جواد قلبم بیخ گلوم میزنه. -برمیگرده؛ نگران نباش. –سیب
زمینی که نیستم برادر من با اون سر و وضع معلوم نیست کجا رفته بعد تو میگی نگران نباش؟ نفست از جای گرم بلند میشه. -زنگ بزنم مأمورا بریزن اینجا؟ اینجوری آروم میشی؟ نگاهش میکرد با مکث و دو به شک سر تکان داد. -به آبروریزیش نمیارزه همین جوریش به زور قضیه رو جمع کردیم؛ دیگه وای به اینکه آجان آجان کشی هم بشه. -منظورت از آبرو ریزی… -پای پلیس که به میون بیاد کلی سوال و جوابمون میکنن. -مرد حسابی به یه ذره دو ذره هم که قناعت نمیکنن تا فیها خالدون این ماجرا رو نکشن
بیرون بیخیال نمیشن “چرا فرار کرده؟ کجا رفته؟ با کیا معاشرت داشته ؟ دوست صمیمیش کیه؟” یهو به خودت میآی و میبینی ای دل غافل خبر فرار کردن کهربا تو در و همسایه دهن به دهن پیچیده… فقط کافیه آتو بیافته دست رقیبا؛ مگه میشه دهنشونو بست؟ دست برقضا مامان فاطمه هم تازه عمل کرده موندم بین دوراهی.. به نظر خودت کجا میتونه رفته باشه؟ کامران نیم نگاهی به او انداخت و چانه اش را بالا کشید نگاه محمدجواد یه چین گوشه چشمش بود. کامران، گلو خشک فنجان قهوه اش را از روی میز برداشت …
Fereshteh.tatshahdoost
این پیج اصلی شونه
از طریق پیج اصلی به پیجی که رمان میزارن میتونید دسترسی پیدا کنید و اشتراک بگیرید
لفطا وقتی رمان تکمیل شد کاملشو بزارین💜
پس لطفاً صفحه خانوم شهدوست رو توی اینستاگرام بگید که اونجا پارتایی که میزارن ببینیم
خودشون بزارن تا تاييد كنم و شما هم ببينيد صفحش رو
مشكلي نداره
ببخشید از اول بگید رمان فروشیه تا انتخاب کنیم این درست نیست که نصفه داستان تحویل بدین تو عمل انجام شده قرارمون بدین
سلام
چه عمل انجام شده اي؟
آخر مطلب مگه براتون ننوشتيم؟
كه:
رمان جدیدی است که در اینستاگرام و پیج خانم شهدوست در حال بارگزاریست، ما برای شما عیارسنجی از این رمان برای اولین بار منتشر کرده ایم، در صورت تمایل منتظر اتمام این رمان باشید و فایل کامل تر!
سلام نویسنده این رمان اجازه نمیده که اینجا بزارین
باید اینستا حق عضویت داشته باشین متاسفانه
ادمین جان ممنون از سایت خوبتون
ادمین جان تو رو خدا رمان جدید بزار دیگه خواهش میکنم
اوکی
پس چرا اصلا شبیه اون رمان نیست که تو پیجشونن=/
☹
سلام ادمین جان چرا رمان جدید نمیزارید؟
سلام ادمین جان ممنون میشم این رمان و کامل بزارید
این چه وضع رمان گذاشتنه دیگه؟؟ یا بیاید رمان رو کامل بذارید یا حداقل از همون اولش بزنید فروشی تا فایل رو کامل تهیه کنیم و داستان رو کمتر از نصفش نخونیم.
این کارا یعنی چی واقعاً؟؟ رسیدگی کنید لطفاً
دوست عزیز سلام!
ممنون از توجه و دیدگاهتون
این رمان، به صورت آنلاین در اینستاگرام این نویسنده در حال پارت گذاری است، تا همین قسمت هم ارسال نشده در کانالشون
هر رمانی نمیتونه برای فروش باشه، گاها یک اثر و ارسال، جهت معرفی اون و شناخته شدن بیشتر صاحب اثر و در جریان قرار گرفتن دنبال کننده های اون نویسنده جهت اطلاع از روند کارشون هست!
نباید دلخور بشید، در پایان همین رمان پایین صفحه ذکر شده که این فایل یک عیارسنج و گوشه ای از این رمان است که هنوز کامل نشده!
تشکر