دانلود رایگان رمان دژاوو اثر نازیلا فردین فر
دانلود رمان دژاوو از نازیلا فردین فر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم
همینک در رمان بوک میخوانید مانا مهندس نقشه برداری است که در گذشته نامزدش به دلایلی نامعلوم او را ترک کرده و در روز سالگرد برادر ماندانا، امیر حسین از خارج برمیگردد، او کسی است که در عالم بیهوشی قلبی مهمان سینه اش شده، قلبی که صاحبش را نمی شناسد و …
خلاصه رمان دژاوو
درمیان سپیدی برف ها … در غریب ترین گوشه از زمین خدا … در آخرین ایستگاه ساکنان روی زمین … میان انسان های دست از دار دنیا کوتاه، روی پنجه ی پا نشسته بودم و انگشتان سر شده ام برای شاید هزارمین بار، روی خطوط حک شده بر سنگ سیاه رنگ پیش رویم حرکت میکرد داشتم نام عزیزترینم را مشق میکردم … حروف نام زیبای ش را لمس میکردم … و لمس میکردم … و لمس میکردم … با تماشای نام زیبایش رفع دل تنگی میکردم
دو هفته دوری و انتظار را تلافی میکردم … با لمس سنگ سرد سخت میخواستم درد دوری را التیام ببخشم … اما نمیشد … نه ذره ای درد درون سینه ام کم میشد و نه هرم آتشش کاهش می یافت … خنک نمیشد … این آتش درون سینه ام خنک نم یشد … یک سال بود که شعله ور شده بود … هر روز بیش از روز پیش الو میگرفت و جانم را میسوزاند و هیچ چیز … هیچ چیز در این دنیا آب روی این آتش نمیشد … نه اشک، نه فریاد و نه به آغوش کشیدن این سنگ سیاه که هیچ شباهتی به آغوش امن او نداشت …
آغوشی که در کمال بی انصافی خیلی زود از من دریغ شد … خیلی زود … نگاهم بالا رفت و به تصویر نازنینش رسید که در قلب سنگ جا خوش کرده بود … به لبخند گرمش که حتی سردی سنگ را هم نرم کرده بود … به نگاهش که گویا مستقیم به چشمانم خیره شده بود و حرف ها با من دلتنگ بی قرار داشت … هنوز هم بلد بود با چشمانش حرف بزند … هنوز هم با اینکه دیگر نبود و نداشتمش میشد با تماشای تصویرش کمی این تلاطم درون سینه ام آرام بگیرد …
خوب بود ولی خیلی کشش دادین