رمان ردپا
عنوان | رمان ردپا |
نویسنده | فاطمه خاوریان |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 2404 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان ردپا اثر فاطمه خاوریان به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
ملیکا دختری که برای فرار از جو خونه با کیان دوست میشود و درست شب بعد از اولین باری که به خاطر عشق و علاقه باهاش رابطه برقرار میکند، کیان او را پس میزند و دیگر نمیخوادش. ملیکا افسرده و منزوی میشود و از ترس اینکه خانوادش بفهمن صداش در نمیاد غافل از اینکه برادرش ماهان ماجرارو میفهمد. تا اینکه پسر جذاب و خوش صدایی سر راه ملیکا قرار میگیرد و قصه رو پیچیده تر میکند…
خلاصه رمان ردپا
توی کافه همیشگی روی صندلی چوبی، پشت میز کنار پنجره نشسته بودم و دستم زیر چانه ام بود و زل زده بودم به خیابان و منتظر کیان بودم کیانی که هیچ وقت ادم خوش قولی نبود. فکرم درگیر بود، درگیر ماهرخ درگیر زندگی و آیندهی خودم، درگیر کیان که نمیدانستم انتخاب درستی است یا نه! تلفن همراهم را از کیفم بیرون میکشم و پیام ماهور را بالای گوشی میبینم عکس همان پرندهی زخمی را برایش فرستاده بودم، ويس فرستاده بود گوش میدهم و فکر میکنم خب این صدا به رخ کشیدن هم دارد. -ممنون
لطف کردید! عکس همان پرنده را استوری کرده بود و نوشته بود: -زخمی که باشی مرهم میخوای، فرقی نداره کی هستی خانوم، مرهم شدن و یادبگیر. این جمله را با صدایش تصور کردم، متوجهی آمدن کیان میشوم و گوشی را قفل میکنم پشت میز که میرسد سمتم خم میشود: عذرخواهی لازمه؟ -خودت چی فکر میکنی؟ -کار پیش اومد عزیزم، شرمنده! کیان نمیفهمید، کیان را میکشتی هم نمیفهمید من چه جوش و خروشی توی دلم به پا میشود وقتی هر کجای این شهر با او قرار دارم، نمیفهمید چون ماهان و حاج صادق را
نمیشناخت نمیفهمید و این درک نشدن ها مرا سخت می رنجاند. روی صندلی مینشیند و قهوه و کاپوچینو سفارش میدهد، و بعد زل میزند توی چشمهایم: همه چی خوبه؟ ماهرخ خانوم خوب هستن؟ اون داداش نچسبت همچنان پیگیرته؟ اخم میکنم دل خودم از ماهان پر بود اما به کسی حق نمیدادم پشتش چرند بگوید.. میخندد: خب حالا نمیخواد ترش کنی، دیشب رگباری عکس لباس عروس می فرستادیا چه خبر بود؟ میخندم… شالم را پشت گوشم میدهم و با هزار رویایی رنگی میگویم: وای یعنی دلم ضعف ميرفت …
- انتشار : 24/08/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
بد نبود ،فقط بی دلیل طولانی بود