دانلود رایگان رمان شب فیروزه ای اثر الهام صفری (الف-صاد)
دانلود رمان شب فیروزه ای اثر الهام صفری (الف-صاد) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
نرگس که برای اولین بار توی عمر بیست و دو سه سالهاش، تصمیم گیری را به عهده اش گذاشته بودند، مشکلترین انتخاب عمرش آن هم برای دختری که همیشه تحت نظارت برادر و پدرش بوده، خواستن یا نخواستن، ماندن یا رفتن؟ جستجو و گشتن بین لایههای احساس و گوشه و کنار قلبش برای یافتن حسی که به گرفتن این تصمیم کمک کند! حسی که به عقل غلبه کند و پیشرو باشد و عقل را قانع و مجاب کند برای عقبنشینی …
خلاصه رمان شب فیروزه ای
سیگارش را از شیشه ماشین به بیرون پرتاب کردو سریع دکمه بالابر شیشه را زد هوای آخر بهمن ماه سوز سردی داشت برف ریزی در حال باریدن بود و برف پاکن های ماشین تند تند حرکت می کرد. بخاری ماشین روشن بود و فضای داخل کابین گرم و مطبوع بعد از تقریبا یک ماه و چند روز به خانه برمی گشت. توی این پنج، شش ماه گذشته سه بار آمده بود. هربار با حاجی بحثش شده و با قهر به تهران رفته بود. متوجه بود که کاری از دست حاجی برنمی آید. تقصیر او نبود که یکی از وراث در آخرین لحظه تصمیمش عوض شد و
نیامد. حالا سند باشگاه لنگ یک امضا بود. امضای کسی که اصلا برایش وضعیت طاها و نگرانی هایش مهم نبود. وعده تابستان را داده بود مشکلش فعلا اصرار حاجی برای عروسی گرفتن و رفتن زیر یک سقف بود. یک کلام میگفت اگر عروسی نگیرد و زندگی مشترکش را آغاز نکند؛ محال است باشگاه را به نامش کند. از طرفی حتما اقدام میکند که یا اجاره تعیین شود و یا باشگاه را تحویل دهد. باشگاهی که به درآمدزایی افتاده و با ایده های جذاب او، در منطقه معروف شده بود. باشگاهی که هنرمندان و بازیگران را جذب کرده و
مشتری دائمش شده بودند. با تمام شدن دانشگاه نرگس، اصرارها بیشتر شد. همین دیشب رحیم زنگ زده بود سابقه نداشت شماره اش را روی گوشی ببیند. ناصر گه گداری زنگ میزد، اما رحیم نه با احترام پاسخ داده بود و او هم بعد از احوالپرسی گفت: برنامت چیه طاها جان؟ میدونی من از روز اول مخالف عقد طولانی بودم نرگس درسش تموم شده، اگه تا حالا سکوت کردم فقط به خاطر نرگس بود که اصرار کرد بذارم ترم آخر رو با خیال راحت تموم کنه. سعی کرد بهانهی همیشگی را بیاورد. “درسته حق با شماست من یه کم درگیر باشگاهم …
اوایل رمان خیلی خوب بود اما یهو همه چیز عوض شد
پایان رمان جذاب نبود.
نویسنده بیشتر واقع بینانه نوشته بود
قلم نویسنده خوب بود ولی در آخر من به شخصه لذت نبردم
خیلی رمان قشنگی بود دستتون درد نکنه خیلی دلم برای طاها گرفت