دانلود رایگان رمان شب ماه اثر شهلا خودی زاده
دانلود رمان شب ماه اثر شهلا خودی زاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شیده، بخاطر آزار ناپدریش تصمیمی اشتباه میگیرد و از خانه متواری میشود، امابیرون از آنجا اوضاع سختر شده و درگیر مشکلاتی به مراتب بدتر میشود، ولی بازهم دست سرنوشت او را در مسیر دیگری قرار میدهد و …
خلاصه رمان شب ماه
یاسی کنار در ایستاده بود داشت براندازش میکرد… تا دقایقی دیگر منصور به آنجا میآمد اما هنوز شیده آماده نبود… تکیه اش را از در گرفت و گفت: تو چرا هنوز آماده نیستی دختر؟ شیده پراز درد و غم نگاهش کرد و جواب داد: به خدا من این کاره نیستم یاس… پوزخند بر لبان یاس نشست و گفت: چی میگی تو… با صدای لیلا که به داخل اتاق سرک میکشید نگاه هر دو به سوی او کشیده شد.. قد بلندی داشت، موهایش سرخ به رنگ آتش بود و با پوست سفیدش عجیب هارمونی داشت… آرایشش مثل همیشه تکمیل بود…
دهانش بخاطر جویدن آدامس دایم باز و بسته میشد و با و لحن کش داری گفت: ای بابا این دختره هنوز غمبرک زده… لبهی تخت نشست و با همان لحن ادامه داد: پاشو گل دختر… پاشو که الان منصور سر میرسه … نذار اون روی سگشو بهت نشون بده… سر شیده به نشانه نه بالا پرید.. یاسی استغفرالله زیر لب زمزمه کردو گفت: پس از اینجا به بعدش با خودت.. خواست از جایش بلند شود که لیلا گفت: ببین جیگر همهی ما اولش تو کتمون نمیرفت… من خودم، ببین اصلا… و تند لباسش را بالا داد روی شکمش چند جای سوختگی
بود… جاهایی که با گذشت زمان بهبود یافته اما هنوز آثارشان روی بدنش جا خوش کرده بود… -میبینی… اینا نشونه مقاومتای منه… هر بار که نمیخواستم به خواسته شون تن بدم باهام این کارو کردن… تو حتی نمیتونی فرار کنی فکر میکنی راحت پا میشی میری تا اون سر شهر تنهایی… نه خانم خانما صدنفر مراقب دور و برته پاتو کج بذاری میبرنت اون جایی که فکرشم نمیکنی.. باور نمیکرد در دل به خود لعنت فرستاد که به خاطر بی جایی و بی غذایی پا به آن خانه گذاشته بود… همین یاسی او را در پارک گرسنه و …
این رمانم نمیزارید؟؟