رمان طلایه دار
عنوان | رمان طلایه دار |
نویسنده | دلیار |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 1836 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان طلایه دار اثر دلیار به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رَسام جدیری، بزرگِ طایفۀ جَدیریهاس، او از اهواز به تهران میآید و مسیر زندگیش گره میخورد به دختر هفده سالۀ یحیی، همسر مادرش! او قراره پدر باشد برای دختر بیکس و بیدست و پای یحیی یا مرد رویاهای او؟ رَسام چطور میتواند دختری که از نظرش دوست داشتنی نیست رو با خود به اهواز ببرد …
خلاصه رمان طلایه دار
تک و تنها در اتاق نشسته بود. سرش را روی زانوانش تکیه داده و آنقدر گریه کرده بود که چشمانش باز نمیشدند. قرار بود فردا برای چهلم پدر و لعیای مهربانش با فاطمه حلوا بپزد و بین مردم خیرات کنند پدرش که کسی جز او را نداشت و لعیا آمده بود تا تمام بیکسی هایشان را جبران کند. عمهی مثلا مهربانش هم نتوانست یک روز در حقش مادری کند و آن مجید خدا نشناس قصد نابودی اش را داشت. با دل درد خفیفش روی موکت سرد اتاق دراز میکشد، اشک هایش اصلا قصد بند آمدن نداشتند. یک شبه بیکس شده بود خدا
لعنتش کند برای آن اردوی مزخرف کاش کنار پدرش و لعیا در اثر گاز گرفتگی میمرد و این روزها را تجربه نمیکرد. تقه ای به در میخورد از روی موکت تن خسته و رنجورش را بلند میکند. بی بی گل با لبخندی سینی در دست لنگان لنگان وارد اتاق میشود: چشمون عسلی خوابی؟ از مجبت بی قصد و قرضش دلش گرم میشود. بیبی گل با دیدن چشمان خیسش سینی را روی میز میگذاردو به سمت شاداب میرود: چیشده دختر جونم؟ چی باعث شد اون چشمون قشنگت بباره. شدت اشک های شاداب بیشتر میشود. به یاد لعیا میافتد او همون
طور نازش را میکشید و هیچ وقت نگذاشته بود کمبود جای مادرش را احساس کند. بی بی گل که کنارش مینشیند بی اراده خودش را در آغوشش میاندازد. بی بی گل با لبخند موهای بلند و لخت شاداب را نوازش میکند این دختر همانند یحیی مهربان بود. مهربانی و ناموس پرستی او در خوزستان زبان زد بود، همان وقتها عشق او و لعیا در خوزستان پیچید اما امان از پسر ناخلفش نگذاشت لعیا بیچاره به یحیی برسد و با زور و زبان چرب عفتش را لکهدار کرد. همان وقتها خبر پیچید که لعیای بیچاره برای همیشه خودش را از خوزستان …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 11/08/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403