دانلود رمان عصیانگر اثر سحر نصیری
دانلود رمان عصیانگر اثر سحر نصیری با فرمت های pdf ، اندروید، آیفون نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
هم اکنون سوپرایز ویژه این لحظه ما به شما کاربران عزیز / داستان چاوش یکی از معروفترین مدیران تجاری در عرصه فعالیت خود است با شخصیتی متفاوت و سرد که در بازار شغلی خود رقبای زیاد و سرسختی دارد; آفتاب، دستیار یکی از همین رقبای کاری، در نظر دارد برای ضربه زدن به چاوش که خیلی هم پر نفوذ و خطرناک است به او نزدیک شود و …
خلاصه رمان عصیانگر
جفتمون هول کردیم سریع پریدم برگه هارو از رو میز برداشتم و پرت کردم تو سطل آشغال … سانازم دوید بیرون و خانومانه نشست رو صندلیش با قیافه جدی صاف وایسادم کنار میز یه نگاه به ظاهرم انداختم یه مانتوی کوتاه کتی و شلواره کرم پوشیده بودم با کفشای پاشنه کوتاه یه تیپ کاملا رییس پسندانه و رسمی محو استایل خودم بودم که یدفعه در باز شد و رییس با اخمای روی پیشونی اومد داخل با دیدنش ارامش و اطمینانبه قلبم سرازیر شد
اگه نبود من به خیلی چیزا نرسیده بودم و حتی الان اینجا نبودم یه مرد پنجاه ساله جا افتاده که موهای کم پشت و جو گندمیشو همیشه سمت بالا شونه میکرد … چشمای ریز و به تبع اون تیز یداشت با دماغ عقابی لبای نازک و ریشی روی چونش ک نمیشه اسمشو ریش بزیگذاشت اعتراف میکنم قیافه خبیث و بداخلاقی داره برعکس قلبش البته رییس با داشتن یه خانوم دائم الغر و یه پسر و دختر عنتر که خارج از کشور تحصیل میکردن نسبت به سنش خیلی جوونتر نشون میداد
با صدای آقای ارجمند (جناب رییس) دست از تجزیه تحلیل بنده خدا کشیدم چتریاموبا دست از تو چشام زدم کنار و با چشای تخسم بهش خیره شدم … با اخمی که از ابتدای ورود رو پیشونیش بود و من دلیلشو نمیدونستم گفت: لیست جلسه های امروزو برام بیار سریع به سمت میزم که گوشه ی اتاق بود رفتم و لیست رو برداشتم با صدای بلند شروع به خوندن لیست کردم این وسط حواسم به آقای ارجمند بود ک قیافش حسابی کلافه میزد من این رییس زیادی مهربون رو خیلی خوب مشناختم بالاخره …