رمان لانه ی ویرانی بهاره گندمی

عنوانرمان لانه ی ویرانی
نویسندهبهارگل (بهاره گندمی)
ژانرعاشقانه ، معمایی , اجتماعی
تعداد صفحه1552
ملیتایرانی
ویراستارتیم رمان بوک
رمان لانه ی ویرانی
رمان لانه ی ویرانی
رمان لانه ی ویرانی

دانلود رمان لانه ی ویرانی اثر بهاره گندمی (بهارگل) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

۲۵ سالم بود که زندگیم دست خوش تغییرات شد ، تغییراتی که شاید اول با اومدن اسم تو شروع شد ولی آخرش به اسم تو ختم شد و من نمی دونستم بازی روزگار چه قدر ناعادلانه عمل می کنه ، اول این بازی از یک وصیت شروع شد ، وصیتی که باعث شد گلبرگ کهکشان یک آدم دیگه با یک هویت دیگه بشه! رفتن به اون عمارت برای من همه چیز بود ، چون به تو می رسید! به تویی که زندگی رو ازم گرفتی ، به تویی که هویتم رو گرفتی! من فقط یک بازیگر ساده بودم با کلی خیال های رنگی که برای نبود تو خوشحالی می کرد ، من آدمی بودم که خودم رو بین نقاب سادگی یکی دیگه پنهان کردم تا به آخر زندگی تو برسم …

خلاصه رمان لانه ی ویرانی

مقدمه: عشق به انتها رسیده، تقدیر بر باد رفته، خاطره‌ای گمشده، فقط مانده یک دل شکسته؛ اما هنوز عاشقی هست. عاشقانه‌ای مثل من و تو، عاشقانه‌ای که هیچ سرنوشتی پایان آن را به جدایی ختم نمی‌کند. شور عشق از یک لانه شروع شد که با هر بار دیدنت، بودنت تفاوت داشت. دیدارهایی که هیچ‌گاه به اتمام نمی‌رسد؛ که درآن پر از شعرهای عاشقانه و واژهای گمشده است؛ که شاید هیچ لیلی و مجنونی و هیچ شیرین و فرهادی آن را به یکدیگر نگفته باشند.

نمی‌دانم که چگونه آهسته و آرام در دل و جانم جای گرفتی، دلی که هر کس را به کنج خلوتش راه نمی‌داد؛ اما تو را مانند نگینی در خود نگهداری می‌کند و تو را با دلی صاف و باصداقت و با قلبی عاشق در خود جای داد. نمی‌دانم، شاید تقدیر این‌گونه تو را در لانه‌ی تنهایی‌ام جای داد و از تقدیر گریزی نیست. تقدیر، چه واژه‌ی آشنا اما غریبی که کنجِ لانه‌ی خلوت من را ویران کرد!

بخش اول : فندک طلاییم که سال‌هاست یادگار روح مُرده‌م بود رو میان انگشت‌هام فشردم و خیره به شعله‌ی آتشش مرور می‌کنم تا امشب باز هم مرهمی برای دردهام داشته باشم. چشمم میان ازدحامی که با خوشحالی منتظر دیدن جان دادنش بودن به جستجو می‌گشت تا شاید برای آخرین‌بار رحمی به یتیم بودنم کنن.صدای زنجیرِ پاهای قفل‌شده‌ش دلم رو لرزاند که با گرفتن دست‌های سرد مادر، بی‌اختیار هردو به سمتش پرواز کردیم.

آخ مادر، آخ که چه دردی کشیدی.تکیه به صندلی روشن کردم تا با کشیدن کمی پیپ عطرش رو دوباره حس کنم تا برای چنین شبی کنارم باشه.پک اول رو محکم‌تر کشیدم.صدای خسته و ناامیدش باز هم غمناک‌ترین ملودی ذهنم شد. لبخندش مثل همیشه نبود… پر از ترس و اضطراب بود. نگاه دزدید از مادری که صورتش به سرخی همیشه نبود …

در حال ویرایش هستیم …

دیدگاه کاربران درباره رمان لانه ی ویرانی بهاره گندمی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
مهسا
مهسا
5 سال قبل

سلام این کتاب دوجلدی چاپ شده باید از نشر علی تهیه کنید@alipub-shop

مهسا
مهسا
پاسخ به  فهیمع
5 سال قبل

سلام این کتاب دوجلدی چاپ شده باید از نشر علی تهیه کنید@alipub-shop

فهیمع
فهیمع
5 سال قبل

سلام ،لانه ی ویرانه 2 از کدام قسمت باید دانلود کرد ممون