دانلود رمان مه جبین اثر فرشته تات شهدوست
دانلود رمان مه جبین اثر فرشته تات شهدوست به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
مه جبین با مادر بزرگ خود زندگی میکند، مادر بزرگش درحال مرگ از شاپور که امین خاندان زند و مردی متدین است، میخواهد که قیومیت مه جبین را قبول کند، شاپور هم به دلیل عشق پنهانی اش به مه جبین، میپذیرد که قیم او باشد و بعد از مدتی …
خلاصه رمان مه جبین
سینی شربت رو از دستش گرفتم و روی میز غذا خوری گذاشتم از روی اپن زیرچشمی اون طرف رو پاییدم و زیر لب گفتم: لال میشدی بگی همایون هم میخواد باهاشون بیاد؟! بارانا دستش رو سر بینیش گذاشت و با لبخند لب گزید: زشته دیوونه من چه میدونستم این نره غول هم پا میشه میاد؟ مگه فقط هدیه و هوشنگ دعوت نبودن؟ -فکر کردی همایون رو هم من دعوت کردم؟ یه مدت از اروپا اومده خونهی هدیه شون اینا میمونه! حرص زدم و ابروهام رو تو هم کشیدم: کیو دیدی انقدر بی نزاکت و پررو باشه که
بی دعوت پاشه بره خونه مردم؟! خندهاش گرفته بود: خودتو خسته نکن مه جبین، طرف اصلا اهل رو دروایسی نیست زیادی اروپایی میزنه تا هدیه بهش گفته میخوای تو هم باهامون بیا؟ نوبت اول جلوی در بوده! از لحن بامزهی بارانا لبخند زدم نرم به بازوم زد و خندید: باریکلا این شد. اخم که میکنی شکل نامادری سیندرلا میشی چیه اون عجوزه که خودتو… میتونی لال شی یا نه؟! با خنده ابرو بالا انداخت و سینی شربت رو برداشت با لحن شیطونی گفت: چیه؟ با اون کاری که تو مهمونی باهاش کردی روت نمیشه
تو چشمش نگاه کنی؟! صورتم رو جمع کردم و زیر لب گفتم: اه بره گمشه بازم بخواد پررو بازی در بیاره بدترشو سرش در میارم فکر کرده اینجا هم اروپائه که تا به یه دختر پیشنهاد داد اونم لبخند ژکوند تحویلش بده و با کله دنبالش راه بیافته؟ –اروپا نیست عزیزم ولی تو همین مملکت هم هستن دخترایی که مثل تو فکر نکنن و شیرجه بزنن رو تخت همین بابا فکر کردی همه مثل خودتن؟! همون شب ژینوس باهاش رفته دختر کجای کاری؟! با تعجب نگاهش کردم و پلک زدم: مطمئنی؟! همین ژینوس خودمون؟! پوزخند زد و …
جز قشنگ ترین رمان هایی بود که خوندم