رمان نمادی از ماه
عنوان | رمان نمادی از ماه |
نویسنده | فاطمه لطفی |
ژانر | عاشقانه، اجتماعی، خانوادگی |
تعداد صفحه | 1591 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان نمادی از ماه اثر فاطمه لطفی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آیمان که به بهانه درس و دانشگاه از روستای کوچکشان به تهران گریخته است به عنوان مدل برای میکاپ آرتیست ها و عکاس ها مشغول به کار میشود! غافل از سو استفاده گرهای بد ذات که در کمین آبروی دخترانه اش هستند! اما خب هنوز بزرگ مردانی هستند که شانس زندگی او باشند و نگذارند که او بیش از این در منجلاب آلودگی فرو رود …
خلاصه رمان نمادی از ماه
از آسانسور که پیاده میشد بند کوله اش را روی شانه جابه جا کرد و در کمال بهت ماشین مانی را جلوی ساختمان دید. ای به خشکی شانس این مردک چرا نرفته بود؟؟ با تک بوقی که زد فهمید او را شناخته خب موهای قرمزش او را رسوای دو عالم میکرد چه برسد به این پسرک مایه دار تيتيش مامانی! نگاهش را در حدقه چرخاند و سوار شد، عینک آفتابی اش را روی موهایش زد و طلبکار و با زبان درازی گفت: شما چرا نرفتی؟ مانی ابروهایش را بالا پراند و نگاهش را روی او اسکن کرد و گفت: دختر حاجی میرفتم که دیگه نمیفهمیدم
همچین دافی هستی! آیمان تیز نگاهش کردو گفت: دهنت اگه چفت و بست درست حسابی نداره پیاده شم؟؟؟ مانی خندید و دستانش را به نشانهی تسلیم بالا برد و حرکت کرد. جلوی دانشگاه که پیاده شد از پنجره به داخل خم شد و با نگاه مستقیم به مانی گفت: شتر دیدی ندیدی آندرستند؟ کلمهی لاتین آخر را با مسخرگی و لودگی گفته بود! مانی خندید و وقتی آیمان فاصله گرفت با صدای بلندی گفت: شتر که ندیدم ولی داف دیدم اونم چه دافی!!! آیمان با حرص موهایش را از روی صورتش کنار زدو به شیکترین حالت ممکن قدم برداشت
و داخل شد. دو کلاسش را که از دست داده بود و این کلاس آخر را هم با حواس پرتی گذراند. هوا تاریک شده بود که از دانشگاه بيرون زد و با بلاتکلیفی کنار خیابان ایستادو زیر لب غر زد: ای بر پدر پدرسوختت پسره تیتیش مامانی که ماشین نازنیم و نیاوردم الان با چی برگردم اه با صدای زنگ موبایلش كلافه دست در کیفش چرخاند و با دیدن نام پدرش فحشی زیر لبی داد و تماس را وصل کرد کجایی دختر؟ کلاست تموم نشده؟؟ هوا تاریک شده معلوم هست کجایی؟ متعجب و عصبی جواب داد نکنه باید بیام اونجا؟؟ كلاسمم الآن تموم شده …
- انتشار : 18/06/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403
واقعا عالی بود دستتون درد نکنه و خسته نباشید واقعا لذت بردم خیلی جالب بود ۲۰