دانلود رایگان رمان نه دیگر نمی بخشم اثر نازنین آقایی
دانلود رمان نه دیگر نمی بخشم اثر نازنین آقایی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
شراره تمام طول زندگی خود مورد خشم و غضب پدر و برادرانشان است بدون اینکه دلیلش را بداند! او به جای دریافت محبت خانواده و حضور در جمع گرم آنها، باید به نظافت و پخت و پز بپردازد، تا اینکه مردی از راه میرسد و قلب تشنه ی محبت او را مورد هدف عشق خود قرار می دهد …
خلاصه رمان نه دیگر نمی بخشم
با خستگی تمام پله ها رو دونه به دونه بالا میرم و تو ذهنم محاسبه میکنم این چندمین پله است که دارم بالا میرم و چرا این پله های لعنتی تمومی ندارن ؟؟؟؟ با خستگی در و باز کردم و رفتم تو کوله پشتیمو همون جلوی در از رو شونه های خسته ام پایین انداختم آخیش راحت شدم خواستم به نفس تازه بکشم
که آرمین عین ابولهل جلوم پرید. با ترس گفتم : سلام داداش آرمین سلام و زهر مار تا حالا کجا بودی ؟؟؟؟ هان ؟؟؟؟؟؟
از ترس اینکه هنوز جای زخمهای قبلی خوب نشده زخم تازه ای رو تن و بدن خسته ام بشینه با لکنت گفتم: م…. من … خوب … چیزه حرفم پریدو و ادای منو در آورد بدن خسته ام بشینه با لکنت گفتم ……مر … یعنی به صخره وسط حرفم پریدو و ادای منو در آورد ت… تو… خواب چی…. چیزه… یعنی چی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ هان ؟؟؟؟؟؟؟ به کلمه پرسیدم تا الان کدوم گوری بودی ؟؟؟؟؟؟؟؟
خوب داداش کلاس داشتم دیگه آره ارواح عمه ات دختره ی کثافت از روی چادر و مقنعه ام موهامو تو مشتش گرفت و عربده که شید : به نظرت گوشای مخملی ایم بهم میاد ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ وسط این گیر و دار و دردی که توی ریشه ی موهام پیچیده بود خنده ام گرفته بود لبخند رو که رو لبام دید عصبانیتش به اوج رسید دستش رفت بالا که دوباره مهمون صورتم بشه که همون توی هوا مچ دستش توسط آرمان گرفته شد تعجیم به اوج رسید چی شده که آرمان داره از من دفاع میکنه.
خوشبختانه من اینقدر دختر خوشبختی هستم که چه پدرم چه دوتا داداشام احساساتشونو با کتک زدن من ابراز میکنن و اینکه الان آرمان جلوی آرمین رو گرفته که منو کتک نزنه میتونه جز اعجایب باشه چون هر موقع یکی شون میخواست به من لطف کنه سریعا پشت سرش یکی دیگه میومد تا اگه خدایی نکرده اولی خسته شد دومی جاشو بگیره …