رمان هرنگ
عنوان | رمان هرنگ |
نویسنده | فروزان امانی |
ژانر | عاشقانه، اجتماع، خیانتی، بزرگسال |
تعداد صفحه | 1355 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان هرنگ اثر فروزان امانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
_یعنی ماجرای صیغه دروغه؟ نگاهش ناراحت شد، معلوم بود دوست نداره جوابم را بده. _نه. قلبم از درد تیری کشید. از تصور اینکه چه چیزایی بینشون بوده که کار با حامله شدن دختره رسیده دلم میخواست بمیرم. انتظار نداشتم که بدون هیچی بوده باشه ولی انتظار این را هم نداشتم که تا این حد پیش بره و شوهر من دوست دخترش ازش حامله بشه. قبول کردن همچین موضوعی به سختی این بود که قبول بکنی یکی چاقو را توی قلبت فرو بکنه …
خلاصه رمان هرنگ
من دوازده سالم بود و ماهرو هجده سالش که با سامان پسر خالم ازدواج کرد به قدری عشق بینشون مشهود بودو با عشق و محبت با همدیگه رفتار میکردند که حتى من هم با اون سن نسبتا کم كامل متوجه علاقه شدید بینشون میشدم واقعا کنار همدیگه خوشبخت بودند ولی خوشبختیشون دوام زیاد نداشت یه روز، توی مسیر تهران به سمت خونهی خالم، همون مادر سامان، تصادف کردند. توی اون تصادف شوم تصادف سامان و بچهای که تازه تو شکم ماهرو شکل گرفته بود از دنیا رفتند. وای که اون سال چه سال نحسی بود. بدترین
سال زندگی و بدترین مراسم فوتی که رفته بودم ماهرو و خالم از بس که خودش رو زده بودند و گریه کرده بودند دیگه جونی تو بدنشون نمونده بود. حال ماهر و خیلی وخیم بود، از دست رفتن همسر و عشقش و بچه ای که تازه با وجودش اخت گرفته بود، مثل حس مرگ بود براش کامل افسرده شده بود جوری که دیگه کارش به بیمارستان روانی کشید. رسما هیچ فرقی با به آدم مرده نداشت. روحش همراه با سامان و بچشون مرده بود یک سال این روال ادامهداشت و دست آخر بابا به توصیه دکتر ماهر و اون را به زور فرستاد آمریکا پیش
پسرعموهام که روانشناس و روانپزشک قابلی بودند تا کمی از جو و فضای فوت سامان دور بشه و کمی از خاطراتش جدا بشه و خداروشکر موثر هم بود. شهروز و شهرام هر دو تمام تلاششان را کردند تا حال ماهرو خوب بشه و تلاشهاشون هم جواب داد، نه اینکه کامل خوب بشه و سامان را فراموش کنه نه! ولی حداقل مثل اوایل افسرده و بی روح نبود. ما هم انتظاری ازش نداشتیم، مرگ، مرگ سامان چیزی نبود که بخواد به فراموشی سپرده بشه، مهربونیش و خاطراتش حتی تو یاد خودمون هم فراموش نشدنی بود چه برسه به ماهرو …
دسترسی به دانلود با خرید یا دریافت اشتراک ویژه امکان پذیر است
- انتشار : 28/07/1402
- به روز رسانی : 20/09/1403