رمان پرتویی در تاریکی

عنوانرمان پرتویی در تاریکی
نویسندهسعیده براز
ژانرعاشقانه , اجتماعی
تعداد صفحهنامشخص
ملیتایرانی
ویراستارسایت رمان بوک
رمان پرتویی در تاریکی
رمان پرتویی در تاریکی
رمان پرتویی در تاریکی

دانلود رمان پرتویی در تاریکی از سعیده براز به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه اصلی با ویرایش جدید و لینک مستقیم

هم اکنون بار دیگر رمان فارسی دیگری را برایتان بارگزاری کرده ایم از پرتو که در صانحه ای پدر و مادر و برادرش اهورا را از دست می دهد و تنها زندگی می کند، او که در یک تولیدی کفش شاغل است به زهیر، پسر کر و لال سرایه دار ساختمان دل بسته و این در حالی است که اردوان پسرخاله اش از او خواستگاری می کند و جواب رد می شنود، پرتو که از اردوان متنفر است و …

خلاصه رمان پرتویی در تاریکی

ساعت دوازده و نیم شب بود و من در رخت خواب از این پهلو به آن پهلو می چرخیدم تا خوابم ببرد اما بی فایده بود با صدای خش خش چیزی از جایم پریدم … از ترس پتو را محکم بغل کرده بودم و آرزو می کردم که صدایی که شنیده ام، جزو خیالات و توهماتم باشد نه چیز دیگری … اما وقتی باز هم صدا را شنیدم، نا امید شدم … دکتر فردوسی گفته بود باید برای مقابله با ترس هایم پیش قدم شوم و اگر از چیزی ترسیدم به سراغش بروم

چون صداها و چیز هایی که می بینم توهمی بیش نیستند و وقتی مغزم این را باور کند دیگر ترسی وجود نخواهد داشت … تصمیم گرفتم به حرف دکتر فردوسی گوش کنم … صدا از تراس می آمد. به شدت می لرزیدم اما پاورچین پاورچین خودم را به پنجره ی تراس رساندم و آرام پرده را کنار زدم … با دیدن دو دایره قرمز چنان ترسیدم و جیغ زدم که صدایم طبقه های بالایی را هم بیدار کرد

خانم وفایی حتی زحمت اینکه یک طبقه پایین بیاید را به خودش نداد و فقط تلفنی علت جیغ زدنم را پرسید … ببخشید خانم وفایی خواب بد دیدم، شرمنده که بیدارتون کردم … پرتو جان حالا خوبه خودت می دونی من تازه زایمان کردم، یکم مراعات کن اینقدر فیلم های ترسناک نبین، شام سبک بخور یا به کسی بگو شب ها بیاد پیشت تا خواب بد نبینی، اونجوری که تو …

رمان پرتویی در تاریکی
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان پرتویی در تاریکی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها
فاطمه
فاطمه
3 سال قبل

برای سرگرمی خوب بود