دانلود رایگان رمان کاریزما اثر مهین عبدی
دانلود رمان کاریزما اثر مهین عبدی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
همیشه که نباید ماشین عشق پورشه یا فراری باشد گاهی حتی یک تاکسی زنگ زده هم رخش آرزو های دل دخترک میشود داستانی که دخترک شاهزاده و پسرک گداسوار در ان حضور دارن و رقم زننده عشقی اتشین خواهند شد… چه عاشقی های ناب و چه خیانت سهمگین باید دید این عاشقی تاب و تحمل این سختی هارا دارد …
خلاصه رمان کاریزما
“همتا” رفتار رضا به گونه ای است که میتوانم به راحتی به او تمام ناگفته ها و واگویه های ذهنی ام را بگویم و در میان بگذارم. رفتارش مرا به این باور میرساند که او آدم ویترینی نیست خود واقعیاش است خود واقعیای که ظاهرو باطنش یکیست! نه آن آدمک درون ویترین که در ظاهر جذاب و دلربا به نظر بیاید نوعی کاریزماتیک خاصی دارد نوعی که وادارت میکند مجذوب خودش و حرکات و رفتارش شوی و به نوعی به کنش حرفهایش واکنشی نشان ندهی به گونهای که نسبت به آدمهای اطرافم، کاریزمای متفاوتی دارد برتریای که
به وضوح روشن است آشنایی اتفاقی مان و قبول پیشنهادش برای اینکار را میتونم یکی از بهترین شانس های زندگانی ام بدانم آشنایی با اویی که جنسش و هویتش آنقدر عیان است که احتیاج به عینک واقع بینی ندارد تا مورد کنکاش قرارش بدهی آدمی نیست که فقط بشود از دور تماشایش کنی تردیدی ندارم مادرم هم در نگاه و برخورد اول خیلی خوب توانست جنس او را بفهمد آدمی که برای هر ریا از پولش حساب و کتابی دارد رضایی که همان دیروز با مبلغ اضافه ای که به او داده بودم کنار نیامده و درصدد آن بود تا آن را باز
گرداند کمتر کسی را دیدم در اطرافم که بخواهد چنین کاری را کند اما رضا دقیقا از آن دست آدم های واقعی بود و نه ویترینی به قدری راحت با من برخورد و صحبت میکند که هیچ احساس غریب بودن در کنارش ندارم اما میدانم که بودنش در این ازدحام خلوت زندگیام موهبتیست گرچه می دانم که در مقابل مادرم نباید با او به راحتی سخن بگویم و یا بخواهم او را رضا، آن هم بدون پسوند و پیشوندی صدا زنم اما وقتی به فکرهایم پر و بال بیشتری میدهم رضا به تنهایی ناجی من شده ناجی منی که همچو پرنده ای اسیر در قفس شده ام!