دانلود رایگان رمان کدو تنبل اثر مرجان جانی
دانلود رمان کدو تنبل اثر مرجان جانی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
داستان از یک آتش سوزی شروع میشود، از مرگ و تنهایی! پسری به اسم آرنیک که اتفاقات تلخی رو پشت سر گذاشته و بیمار میشود، حالا درست زمانی که حالش بهتر شده و میخواد به زندگی عادیش برگردد، با شخصی که فکر می کند مرده رو به رو میشود …
خلاصه رمان کدو تنبل
وارد اتاقم شدم. روی تخت دراز کشیدم و به عکسش که درست رو به روی تختم بود خیره شدم. اون موهای نارنجیش پوست سفیدش و کک و مک های رو گونش لبخندی رو لبم نشست. اولین روزی که دیدمش، با اولین نگاه یاد کدو تنبل افتادم از تصورم خندم گرفت. با اخم نگاهم میکرد و میگفت که کجای صورتم خنده داره. با خنده گفتم: هیچ جا فقط خیلی نارنجی. اون روز حواسم به اطراف نبود. بقیه با حرفم خندیدن و مسخرش کردن. ازم ناراحت شد، نه بهتره بگم متنفر ولی عشقای بزرگ از نفرت
شروع میشه و برای ما هم همینطور بود. اما این نفرت دو طرفه نبود! فقط از طرف اون بود. اما زیاد طول نکشید که این تنفر از بین رفت. دیگه اونم عاشق اسم کدو تنبل شده بود، اما فقط از زبون من! چشمام رو بستم اما همچنان تصویرش تو ذهنم بود. انقدر به اون تصویر فکر کردم تا محو شد و خوابم برد. با صدای مامان از خواب بیدار شدم کنارم رو تخت نشسته بود و دستش رو نوازش وار روی موهای قهوه ایم میکشید. آروم چشمام رو باز کردم و زمزمه کردم: صبح بخیر. مامان: صبح بخیر پسرم. بهتری؟
چشمامو رو هم گذاشتم: گشنمه. از رو تخت بلند شد و گفت: صبحونه آمادهاس پاشو یه چیزی بخور جون بگیری. هرچی میخوای بگو برات درست کنم دیروز هم برای ناهار و شام خونه نیومدی همه فکرم مونده بود پیشت.. پاشو آرنیکم. _باشه مامان.. برو میام منم. چشمام بسته بود صدای قدم هاش رو شنیدم. به سمت در رفت و گفت: قرصات رو میزه، دیشب نخوردی حواسم بهت هستا. جوابی بهش ندادم. چشمام رو باز کردم و تو جام غلت خوردم. با صدای ضربههای آرومی به در، سرمو به سمتش چرخوندم …