دانلود رایگان رمان گوشواره های گیلاس اثر منیر کاظمی
دانلود رمان گوشواره های گیلاس (جلد سوم فصل توت) اثر منیر کاظمی با فرمت pdf نسخه کامل با ویرایش جدید و لینک مستقیم
دختر عمه فیروزه به اسم سپید که ۱۵ سال دارد و در بچگی مادرش را از دست میدهد و پدرش ناپدید میشود، برای همین سپید برای مدتی پیش فیروزه زندگی میکند، او که در جریان فیروزه و میعاد است با بچه بازی و حسادت رابطهی آن ها را دستخوش ناملایمات میکند …
خلاصه رمان گوشواره های گیلاس
ساعت از دو نیمه شب گذشته بود عمارت در سکوت بود و جز صدای جیرجیرکی که میان بوته های شمشاد طلایی دور حیاط پنهان شده بود صدایی نمیآمد. میعاد دست به سینه نشسته بود. عماد دود سیگار را به صورتش فوت کرد: گفتی چند وقته اصلا نکشیدی؟ -۶۸ روز. -اصلا نکشیدی؟ -اصلا. -ایول ایول پدر شدن با آدم چه میکنه الان بخاطر دایان حاضری هر کاری بکنی؟ -دایان و فیروزه. عماد سری به نشان تفکر تکان داد: میکروفونی چیزی جایی قایم کرده؟ ته سیگارش را میان درزهای آلاچیق فروکرد. -لعنتی این حس قایم
کردن ته سیگار تو وجودمه. قشنگ عشق میکنم باهاش همش دلم میخواد یجا بچپونمش. -نصف اینا مال توئه. -نه دیگه نشد من زنت نیستم خرم کنی من بزرگت کردم انقدر که تو میکشیدی من نمیکشیدم. منم تو سیگاری کردی حالا رفتی ترک کردی دیگه اوج نامردیه. میعاد خندید: اوضاعتون اکیه؟ -با فریبا خدا را شکر تحمل میکنیم دیگه چکار کنم تو رودربایستی زن داداش. دستش را رو به میعاد گرفت بعد آه کشید: بلاخره فامیلی گفتن، خانواده ای گفتن. میعاد ریز خندید ته ریشش کج شده و شانههایش ریز میلرزید:
خواستگاری چیشد؟ عماد پا روی پا انداخت. با دست مچ پایش را گرفت و به ساختمان نگاه کرد. -سرجاشه فکر کنم چیز خورم کرده، دعایی، شاشی چیزی ریخته تو تختم. میعاد گردن کج کرد: بزرگ نمیشی؟ -بزرگم. به نگاه میعاد خندید: جون تو. میعاد بینی اش را بالا کشید پاهایش را زیر نشیمنگاه چوبی آلاچیق گره کرد و گفت: به خودشم نگفتی آخر؟ عماد سیگار دیگری بیرون کشید اخمهایش درهم رفته بودو انگار مشغول کار مهمی باشد با سیگار میان لباش گفت: نه میخوام شوکه بشه سنتی باشه چایی بیاره. -اصلا در موردش حرف نزدید؟ …
چرا لینک دانلود نداره؟
اگر پیدا کدی برای مه هم ارسال کن ممنون