دانلود رایگان رمان یاس سپید اثر سپیده رضازاده
دانلود رمان یاس سپید اثر سپیده رضازاده به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رامین به بهانهی انتقام از پدر یاس که در گذشته نامزد (عمه منیر) او بوده است، به یاس نزدیک شده ولی عاشق او میشود، از یاس تقاضای ازدواج میکند که با مخالفت های خانواده یاس رو به رو میشود! با پشتکار و سماجت بالاخره ازدواج میکنند ولی …
خلاصه رمان یاس سپید
قرار خواستگاری شب پنجشنبه بود استرس زیادی داشتم، سعی کردم خودم رو با کار مشغول کنم، رامین هم نتونست آرومم کنه. _آخه عزیزم تو که من رو میشناسی استرس برای چیه آخه؟ _نمیدونم خانواده هامون برخوردشون چی باشد، میترسم بابا مخالفت کنه. گفتم که تمام دنیا هم بخوان میشکنم، حالا برو حاضر شو عزیز دلم چند ساعت دیگه می بینمت! دو ساعتی دوش گرفتنم طول کشید! _یاسمین، داری چیکار میکنی بیا بیرون دیگه الان مهمون ها میرسن. _باشه الان میام! فدای تو بشم آخه چرا انقدر نا آرومی، بعدا به
کارهای امشبت میخندی ها! _دست خودم نیست یگانه دلم شور میزنه. _یا یه چیزی بخور، چند روزه غذای درست و حسابی هم نخوردی که آخه از خواب و خوراک افتادی. _یگانه؟! اگه بابا امشب بگه نه، دیگه چطوری برم شرکت؟! _آی ناقلا تو نگران شرکتی یا رئیس شرکت؟ _اصلا وقت خوبی رو برای مزه پرونی انتخاب نکردی. _باشه اصلا من دیگه هیچی نمیگم پاشو حاضر شو، نگران بابا هم نباش. کت و دامن صورتیم رو پوشیدم، رنگم پریده بود آرایش ملایمی کردم، ترجیح دادم تو اتاق بمونم تا آمدن مهمان ها! با شنیدن
صدای زنگ در ضربان قلبم بالا رفت، چند نفس عمیق کشیدم تا کمی آرام بشم. دم در ورودی کنار مامان ایستادم، اول از همه پدر رامین وارد شد. بعد خانوم رفیعی، ماهرخ خواهر هفده سالهی رامین، دختر با نمکی بود، همگی با محبت و مهربانی برخورد کردن، آخر از همه مسئله رامین با دسته گل بزرگ و زیبایی وارد شد. کت و شلواری به رنگ آبی نفتی پوشیده بود، به نظرم زیباتر از همیشه شده بود. همونطور که گل رو به طرفم گرفته بود، آروم گفت: چقدر ناز شد خانومم با شنیدن حرفش خجالت کشیدم، همه گرم احوالپرسی بودن …
عالی خیلی قشنگ بود دستتون درد نکنه