کتاب زمین

عنوانکتاب زمین
نویسندهامیل زولا
تعداد صفحه536
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک
کتاب زمین

دانلود کتاب زمین نوشته نویسنده امیل زولا pdf بدون سانسور

عنوان اثر: زمین

پدید آورنده: امیل زولا

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 536

معرفی کتاب زمین

بابافوآن یکی از کشاورزان پیر این روستاست که چون دیگر توانایی کار ندارد زمین خود را قبل از مرگ بین دختر و دو پسرش تقسیم میکند. در ادامه ماجرای بابافوآن و فرزندانش شاهد عشق به زمین و مال در برابر مهر خویشاوندی هستیم. فرزندانی که در رقابت با یکدیگر پدر را فراموش می کنند. بوتو یکی از پسران بابافوان است که با لیز ازدواج کرده، لیز و خواهرش فرانسواز پدر و مادری ندارند و بوتو در اندیشه تصاحب همه ثروت آنهاست…زولا اوج  بی بند و باری در یک روستا را به تصویر می کشد به علاوه وصف های زیبا و فوق العاده دقیق از گندم زارها و کشت ان رمان زمین خشم زیادی را بر علیه زولا ایجاد نمود.

خلاصه کتاب زمین

تاریخ ادبیات پاسخ روشنی به این پرسش نمیدهد. چرا که تاریخ ادبیات غالباً بازتابی از نقد ظاهر است. درونمایه همه سرزنش های منتقدان قرن نوزدهم این است که نویسنده ای هرزه نگار و شیفته لجن .است میگفتند که قصه های او گند آلوده و بويناك و پر از واژه های مستهجن و صحنه های هولناك است. به او ایراد میگرفتند که وی فاقد عفت کلام است و به اخلاق عمومی لطمه میزند.

همه این سرزنشها به جا است. او نقاش زندگی کارگران و دهقانان و طبقات محروم عصر خود است. او از مردمی سخن می گفت که به راستی کثیف بودند و در کثافت می لولیدند و دست و پا می زدند. نوشته های او که برگردان دقیق و عینی واقعیت ،بود سرشار از صحنه های زشت و هراس انگیز است. نه او اهل مجامله و تعارف .نبود تظاهرات غریزی را بی پروا وصف می کرد. سرپوش تزویر را از روی اخلاق مرسوم زمانه خود بر می گرفت و در زیر ،کاسه نیم کاسه ها را نشان میداد. ریاکاران لاجرم بی ادبش میشمردند .راستی را او فاقد ادب قراردادی سده نوزدهم بود. همه میدانستند که زولا يك روشنفکر زحمتکش ،است و نمیتواند هم پیاله محافل عيش و نوش شود. و بدتر از این وی با شجاعتی کم نظیر پرده از سالوس برمی گرفت.

امروز نقد نو انگیزه این عناد را در جای دیگری جستجو میکند تاریخ ادبیات نشان میدهد که مبارزه با اخلاق زمانه بخشودنی است پیش از زولا شاید ده ها نویسنده از این راه رفته بودند در صدر عصر تجدد ادبی یعنی سیصد سال پیش از او را بله علیه اخلاق عصر خود قد برافراشته و اسرار مگو را بی پرده گفته بود. اندکی پیش از زولا، ستندال، بالزاك و فلوبر به فساد اخلاق مردم معاصر خود تاخته بودند وانگهی دیوار حاشا بلند است و تبهکاران معاصر زولا هم میتوانستند تجاهل کنند و نیش و کنایه های او را خطاب به خود نشمرند به ویژه که واژه نجابت شمشیری است دودم هم به معنای اصالت خانوادگی است و هم به معنای پرهیزگاری بنابراین خطای زولا در مبارزه با فساد اخلاق نبوده است. گناه او این بود که در اوج قدرت و نفوذ سوداگران توانگر يك تنه به حریم قدسی در هم و دینار تجاوز میکرد.

او میخواست که خاستگاه ثروتهای بادآورده را آشکار سازد. در زمستان سال ۱۸۶۹ وی تصمیم گرفت که این اندیشه را در قالب قصه بیان کند او ظرف بیست و پنج سال و طی بیست قصه بلند زنجیری به آرزوی خود جامه عمل پوشاند و نام این مجموعه را که به طرز مضحکه انسانی بالزاك تدوين کرده بود «تاریخ طبیعی و اجتماعي يك خانواده در امپراطوری دوم خواند. بنابراین او واقعیت تاریخ دوره خودرا معلول دو اصل عمده، طبیعت یعنی توارث و جامعه یعنی محیط زندگی میدانست برای آن که بتواند از این واقعیت تاریخی سخن بگوید به تحقیق در زندگی توده ها پرداخت و هر چه بیشتر میجست، بیشتر به مسائل اقتصادی و اجتماعی روی می آورد. «میکده»، جلد هفتم این حماسه ،انسانی او را به اوج شهرت رسانید در این قصه وی سرنوشت اندوهبار کارگران را به طرزی استادانه وصف میکند ایجابات و نیازهای جامعه صنعتی را نشان میدهد انگیزه اصلی میخواری و تباهی زندگی زحمتکشان را هویدا می سازد همین که این قصه منتشر میشود فردینان برون تییر منتقد بیدار و نگهبان هوشیار توانگران هشدار میدهد او میگوید که زولا همان نویسنده «سهم سگان شکاری است در این داستان راز معاملات کلان و شیوه های رندانه دلالان و مقاطعه کاران پاریسی از پرده بیرون میافتد پیش از آن اینگونه معاملات در قبضه صاحبان عناوین و افراد طبقات عالیه بود و چنان زیرکانه انجام میگرفت که معمولا آب از آب تکان نمیخورد. حال مردی از گرد راه رسیده بود که سر دلبران در حدیث دیگران میگفت این پرده دری به مراتب خطرناک تر از وصف العيش جو نمایان گندم فروش .بود. در حقیقت زولا با توانگران در افتاده و قصه هایش شالوده های سنتی جامعه را به مخاطره افکنده بود پس جرم او افشای فساد اخلاق نبود. جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد.

آیا پیش از او هیچ نویسنده ای چنین خطری نکرده بود؟ نه ستندال در قصۀ «سرخ» و «سیاه» به نقش تازه پول در جامعه زمان خود اشاره ها دارد ولی از آنجا که غایت آمال ستندال شناخت و شناساندن روان آدمی است او به ارتباط پول با خودنمایی و خودپسندی اکتفا می.کند قهرمانان این نویسنده روانشناس ثروت میاندوزند تا زنان زیبائی در کنار خود داشته باشند جامه فاخر بپوشند و در مجالس بر دیگران فخر بفروشند برای فرزند خود معلم سرخانه بگیرند و قدرت خود را به رخ دیگران بکشند ستندال به منابع ثروت کمتر می پردازد و از آنجا که خود ترانگرزاده بود، توانگری در چشم او طبیعی می نماید. بالزاك به منابع ثروت بسیار توجه نشان میدهد. ولی دید او به بینش يك سردفتر شبیه .است. او خود شیفته توانگری است با دقت و وسواس بسیار مال و منال را ثبت میکند تا خواننده را خیره سازد او مثل زولا زحمت نکشیده است. زولا خرج مادرش را میکشد در حالی که بالزاك از قبل مادرش زندگی می.کند این است که وی در انجام کار خواننده خود را شیفته ثروت و زندگی ثروتمندان می گرداند. بازرگانان، صاحبان صنایع و رباخواران بالزاك در زر و زیور غوطه میزنند. نویسنده آسایش اینان را چنان وصف می کند که حسرت و هوس خواننده را بر می انگیزد. زولا که تحت عنوان ناتورالیسم در جستجوی انگیزه رفتارها است به جامعه شناسی روی می آورد.

جامعه شناس باید از اقتصاد سررشته ای داشته باشد ولی اقتصاددانان دوره زولا که تنور شکم خود را دم به دم به آتش ثروت توانگران میتافتند حقیقت را در لفافه واژگان ویژه و دشوار چنان می پیچیدند که کسی چیزی از آن نمی فهمید. ماحصل کلام آنان این بود که تضادهای اجتماعی ناشی از قوانین طبیعی است پس گلیم بخت کسی را که بافتند سیاه به آب زمزم و کوثر سنید نتوان کرد. زولا باز گستاخی می.کند چوب حراج به لفاظی و نتیجه گیریهای ابلهانه ازان میزند. وی نگارش رساله های به اصطلاح علمی را به هم آنان وامی گذارد و خود به قصه روی می آورد. او قصه نویس هنرمندی است که اکنون قصه های بلندش در هزار نسخه چاپ و منتشر میشد. او حقیقت را به زبان ساده و در جامه قصه های عوام پسند در اختیار مردم می نهد. فریاد وا اخلاقا بلند می شود. چون اگر خطر رساله های دشوار اقتصادی تدریجی است، تهدید زولا آنی و مستقیم است. توانگران به هراس افتادند ولی مصلحت نبود که خطر را به نام بخوانند. خدمتگزاران صدیق به دستاویز عفت و اخلاق، فضیلت و تقوا، زبان پاک و سره از بوی گند قصه های او شکایت آغازیدند و از بی عفتی صحنه ها و کلام او ناله ها سر دادند. زولا اعتنایی نمی کرد و به کار خود ادامه میداد. اينك قهرمانان قصه های او رجال نادرستی بودند که کارشان غارت بیت المال بود و نویسنده با تغییرات اندکی همان ام واقعی آنان را به قهرمانان خود می بخشید. مثلا همه میدانستند که رو بن شن یو»

همان «روهن شابو است که سالانه صدهزار فرانك باج میگرفت تا برصورت حساب دخل و خرج کشوری نخوانده صحه بگذارد از عروسی مصلحت آمیز اشراف فقیر گشته با روستازادگان تازه به دوران رسیده صریحاً و به نام سخن میگفت در کلیسا به چهره کثیف و کریه کسانی اشاره میکند که بوی جنایت از آن به مشام میرسد او سخن از بیکارگان مفتخواری میگوید که به هیچ حرفه و شغلی نیاز ندارند. چرا که دیگران نسل اندر نسل برای نیاکان این بیکارگان دویده و عرق ریخته اند.

دانلود کتاب زمین
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب زمین
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها