کتاب رمان تهیدستان جک لندن

دانلود کتاب رمان تهیدستان اثر جک لندن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون نسخه کامل با ویرایش و لینک مستقیم رایگان

دختر بزرگ خانواده شاگرد خیاط بود و هفته ای یک شیلینگ و شش پنی مزد می گرفت که دستمزد روزانه اش چیزی در حدود پنج سنت می شد. کار خیاطی که تعطیل شد و نان این بیچاره هم آجر شد رفت سراغ کار دیگر و در دوچرخه فروشی کار گیرش آمد. مزدش هفته ای پنج شیلینگ تعیین شد ولی فاصله خانه تا محل کارش در حدود دو کیلومتر و اندی بود که مجبور بود پای پیاده برود و برگردد…

خلاصه کتاب رمان تهیدستان

من از اینهمه بی قیدی و بی حالی به تنگ آمدم و گفتم: «پیشتان نیامده ام که پند و اندرز بارم کنید، آمده ام من بیگانه را هدایت کنید تا ایست-لند را کمی بشناسم و بدانم کارم را از کجا شروع کنم.» اینجا بود که حقیقت را بر زبان آوردند و گفتند:« راستش ما چیزی درباره ایست-لند نمی دانیم.» و برای خالی نبودن عریضه دستشان را به مشرق دراز کردند و جای نامعلومی را نشان دادند و گفتند: «همین قدر می دانیم که آن طرفهاست.» پرسیدم: «پس در این صورت شرکت اتوبوس رانی کوک و پسران می تواند راهنمائیم بکند؟» سرشان را به نشان موافقت تکان دادند و گفتند: کار تو را آن شرکت رو به راه می کند.

شرکت کوک و پسرن هم که کارش راهنمائی مسافران است نمی توانست کمکی در حق من بکند. اما گفت که دستش در آفریقا و تبت و جاهای دور- دور باز است و می تواند کارم را آنجاها جور کند. اطلاعات شرکت هم نتوانست در مورد محله ای که به اندازه پرتاب یک قلوه سنگ با آن فاصله داشت، اطلاعاتی در اختیارم قرار دهد و بدتر از همه اظهار داشت که راهش را هم بلد نیست! ولی متصدی شرکت کنارم کشید و در گوشم آهسته گفت: « نمی توانی آنجاها بروی. چون اوضاع بهم ریخته ای دارد.»