کتاب خشم هیاهو

دانلود کتاب خشم هیاهو نوشته نویسنده ویلیام فاکنر pdf بدون سانسور

عنوان اثر: خشم هیاهو

پدید آورنده: ویلیام فاکنر

زبان نگارش: فارسی

سال نخستین انتشار: مرداد 1404

شمارگان صفحات : 442

معرفی کتاب خشم هیاهو

خشم و هیاهو”داستان  خانواده کامپسون و سرگذشت اعضای آن است.آقای کامپسون مزرعه دار بزرگی است که به نوعی نیهیلیست میباشد.کارولین همسر او که تنها علاقمند به پسر کوچکش می باشد.این خانواده چهار فرزند دارند.”کونتین”که پسری باهوش و حساس و در عین حال شیفته مرگ است.”بنجامین”که پسری عقب افتاده و در عین حال لال است.”جاسن” که پسری اقتصادی و خودخواه است.”کدی” تک دختر خانواده که به گفته فاکنر قهرمان اصلی کتاب است و قبل از ازدواج کردن ، باردار می شود.خشم و هیاهو اولین رمان بزرگ ویلیام فاکنر است و به عقیدهٔ بسیاری از صاحب‌نظران بهترین اثر اوست که بیشترین نقد و بررسی را درمیان آثار فاکنر به خود اختصاص داده‌است.خصوصیت تکنیکی برجستهٔ خشم و هیاهو استفاده از چهار نگاه مختلف در روایت فروپاشی خانوادهٔ کامپسون است. از ذهن ناتوان بنجی به ذهن وسواسی کونتین و سپس حرکت به ذهن متفاوت و یا بی‌اندازه وسواسی جیسون و در آخر نیز به سوی دنیای عینی دیلسی. به این ترتیب حرکت خواننده را در این رمان، حرکتی از ساده‌لوحی و معصومیت به سوی روشنگری فزاینده می یابیم

خلاصه کتاب خشم هیاهو

با حسرت بملك خود كه دستخوش شورش شده است، مینگرد ، و بدفاع از نجابت و اصالت جنوبی میپردازد. لحظه ای دیگر این نجابت و اصالت را چیز دروغی می خواند و بدفاع از سفید پوستهای بی سواد و بدبخت بر میخزد. زمانی حامی سپاهان است . وزمانی دیگر حامی سرخپوستان است که پیش از آن که سیاه وسفید پا بان سرزمین بگذارند، آن را در دست داشتند. در حقیقت او حامی انسان است انسانی که اکنون سرگشته و بی پناه است ، انسانی که ما نندادی بندرن در رمان As I lay Dying جلوی چشمش تا بوتش را میسازند و در آن میخکوبش میکنند. انسانی که گوئی تقدیر برایش شکست را مسام کرده این شکست موضوع آثار اغلب نویسندگان آمریکایی معاصر فاکنر مانند همینگوی Ernest Hemingway وفيتز جرالد Fitzgerald و در پاسوس Dos Passos و فارل T.S. Farrel نیز هست : اما قهرمانان ،فاکنر مانند قهرمانان آن دیگران ، کناره نمیگیرند. در حقیقت فاکنر بر این شکست مقدر شده، چیز دیگری نیز افزوده است و آن تحمل کردن این شکست و پیروز شدن بر آنست .

سیاهان آثار او چنین میکنند. در و خشم و هیاهو ، دیلی زن سیاهی که بهمراه او نفرین بسرزمین راه یافته است خود نفرین شده نیست او تحمل میکند و پیروز میشود . سبك فاكتر پيچ در پیچ و مشکل است. خود وی آنرا نگریستن غریب باشیاه از درون انعکاسها، نامیده است. کارش بیش از آنچه که حکایت کردن زندگی باشد بیان اثراتی است که زندگی بر انسان میگذارد . گوئی باین گفته جو زف کنراد Josef Conrad مؤمن است که زندگی در مغزهای ما حکایت نمیگوید بلکه اثر میگذارد .

ما نیز بنوبه خود ، اگر بخواهیم اثری از زندگی خلق کنیم، نباید حکایت بگوئیم ؛ بلکه بایستی تنها گفتنی را ارائه دهیم .» تمیز دادن خیال و حقیقت در رمانها و داستانهای کوتاهش بسیار مشکل .است بهتر از دیگر معاصر انش مناسبات عینی تجارب انسانی را مایه کار خود قرار میدهد و تمامیت و اصالت خود را بعنوان يك هنرمند حفظ میکند. خیال برایش حالت مجزی و کاملی از وجود است که از آنجا میتواند وجود دیگو و حقیقی خود را بطور عینی ، و با آزادی احساس و هیجان تماشا کند .

فاکنر پس از نوشتن یکی دو کتاب نخس شد سبک گنگ و پر ابهامی را که پیش گرفته بود ، کاملا در اختیار خود بگیرد و با خشم و هیاهو، اين سبك باوج خود رسید. سبك او در این کتاب، حتی از کتابهای دیگرش مشکلتر و با این همه ، کامل تر است ؛ «تم» هایش جاندار تر از پیش نمایان میشوند . در این کتاب ، همانطور که خود او در مصاحبه ای گفته بود ، کوشیده است تا ببیند : « آیا نویسنده میتواند صرفاً تماشاچی باشد یا نه .. و در همین کتاب است که این ادعای او که «من مسئول کارهای کاراکترهایم نیستم، بیش از پیش واقعیت می یابد .

این کتاب داستان نابودی خانواده کامپسون است، ولی خیلی بیش از اینها داستان هست که کتاب را حتی در نجیبانه ترین عبارات آن نیز نمی توان بعنوان تمثیلی از اصول و عقاید مسیحیت پذیرفت .

فاکنر در آثارش محیطی پر وحشت و هراس می آفریند و خود را نیز بدرون وحشت و خروش آفریده هایش می افکند. « گذشته، چون کولباره ای بردوش قهرمانان فاکنر سنگینی میکند ؛ مدام گرفتار آنند ؛ و گوئی هیچگاه از آن خلاصی نمییابند. فاکنر می کوشد تا در گذشته ها بکاوش رازهای پنهان ضمیر انسان بپردازد. حماسه سرای جنوب است حماسه سرای شکست جنوب و درماندگی انسان است. جنوب برای او مظهر شكست يك رؤياى موهوم، ومظهر تنزل وفساد يك فرهنگ دموكراتيك و بيش از حد ایده آلی است . فاکنر داستان پرداز عصر نوین است که مردم زمان خویش را تصویر میکند ؛ مردمی که ارزشها و معیارهای خود را گم کرده اند . او از همان آغاز راه خویش ، حساسیت دردناکی نسبت باین پریشانی و گم کردگی ارزش ها و معیارها داشت و همین حساسیت بهمراه اعتماد ،او بهنرش با و امکان نوشتن يك رشته کتاب داد که همه اجزاء یکدیگر بودند، زیرا هر يك جزئي از يك ديد حسی مداوم بودند. استان پوکناپاتافای او عکس برگردانی از همه جنوب است. و آدمهای آن نمونه هایی از همه انسانهای پریشان قرن ما . سارتوريسها . رهبران شريف ونجيب وشجاع ایالات جنوبی و خود ناتوانند ، و دامنشان از اصل بگناه آلوده است ؛ زیرا هم اینان بودند که نفرین بردگی را بجنوب آوردند؛ و ناتوانی و فساد همینها جنوب را دچار شکست میسازد .

جنوب در جنگ با شمال شکست میخورد. اسنوپزها، زارعین مهاجر شرير وظالم ، هم سار توریسها و هم کامپسونها را متهور خویش میسازند. اما خود آنها نیز در امان نمیمانند: آنها نیز نفرین شده اند گوئی زمین است که نفرین میکند ، یا بقول قهرمان یکی از کتابهای فاکنر ز مین ارباب مردمه مردم ارباب زمین نیستن زمینی که پیش از آنکه سفید و سیاه با بقاره بگذارند ، سرخپوستها را نفرین کرد، چون خواستند بدویت و حقیقت خویش را رها کنند؛ چون خواستند قانونی بجز آن قوانین بدوی، بجز مهر وشرف ورحم وغيرت ورأفت و فداكارى بنا کنند؛ چون دست از اداره کوچ نشینهای خود برداشتند ، و ببرده کردن یکدیگر کوشیدند .

وفاکنر همه این نفرین شده ها را دوست میدارد . حتی هنگامیکه آنها را بمسخره میگیرد و بآنها طعنه میزند ، در پس طعنه ها و کنایه هایش نوعی داری و محبت عمیق پنهان شده است وقایع را از دیدگاه خود آنها مینگرد وغير مستقيم ، بتوجيه اعمالشان میپردازد. لحظه ای يك اشرافی جنوبی است که هراس انگیز و خشم آور بودن بسیاری از اجزاء زندگی در قالب کلمات نمایانده شده است . این نیمه کاره بودن، و مشخص نبودن حدود جملات . واشتراك كلمات سبب می شود که برای کلمه یا مجموعه ای از کلمات ، یا حتی جمله ای ، معانی و تعبیرات گوناگون ممکن شود. تنها کمکی که در این فصل و بخصوص در فصل اول کتاب شده است آنستکه پاره ای از کلمات و جملات با حروف خوابیده چاپ شده اند (در این ترجمه این گونه کلمات و جملات با حروف سپاه بچاپ رسیده . این حروف خوابیده . گاهی جملاتی هستند که بمیان يك جريان ذهنی رانده میشوند ، و گاهی نشانه جداشدن دو مطلب پیش و بعد از خود هستند . و یا گاهی جریانی هستند که در گذشته اتفاق افتاده و بسبب جریانات یا گفته ها یا حتی کلمات دیگری بیاد شخص می آید .