دانلود رایگان کتاب ضیافت اثر افلاطون (مترجم: محمدعلی فروغی)
دانلود کتاب ضیافت اثر افلاطون (مترجم: محمدعلی فروغی) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
رسالهای درباره عشق با حالت روایی و داستانی است. ضیافت یکی از مهمترین دیالوگهای افلاطون با موضوع اروس یا عشق است که در یکی از مهمانیهای آتن، که سقراط نیز حضور داشته، اتفاق میافتد. ضیافت (Syposium) تعریف افلاطون از عشق است، چنانکه نام دیگر آن رسالهای در باب عشق است. افلاطون فیلسوفی پر سر و صداست. کسی که مجموعه گفتههای سقراط را به نوشته تبدیل کرده است و همین کار باعث شده بسیاری تردید ببرند که سقراط شخصیتی زاده ذهن افلاطون است و اصلاً وجود خارجی نداشته است …
خلاصه کتاب ضیافت
در هر حال وقتی آدمی به نیمه ی خویش می رسد، خواه نیمهی او زن باشد و خواه مرد احساس رأفت و عشق و خویشاوندی میکند و اگر بتواند، نمی خواهد حتی یک لحظه هم از نیمهی خویش جدا گردد و حاضر است سراسر عمر خویش را با معشوق بازیافته خود بسر برد، اما اگر از او علتش را بپرسی نمی تواند پاسخ آن را جواب گوید، چه پیوند عشق آن ها با هم، به سبب بهره مندی عاشقانه نمی باشد، بلکه آن، چیزی ماورای روح و جان آن هاست که زبان را تاب بیان آن نیست و خود به ابهام آن را درک میکنند
اما علت آن را بر زبان نتوانند آورده و همگی را کمال مطلوب همین است که ذرات اجزاء هر یک به دیگری آمیزد و در او بگدازد تا گم گشتهی پیشین خود را بازیابند و انگیزاننده این عشق و اشتیاق ما جز این نیست که در بدایت حال خود یکی بوده اینک در صدد آنیم که در نهایت نیز بدان حالت بازگردیم اکنون فرض کنید که مفائیستوس آهنگر با ابزار کارش نزد دو عاشق که در کنار هم آرمیده اند حاضر شود و از آن دو بپرسد که آنها از یکدیگر چه میخواهند جواب او را نتوانند داد و فرض کنید که باز از آن ها
بپرسد که «اگر میخواهید من میتوانم شما را بگدازانم و به هم پیوند دهم تا یکی شوید و همیشه با هم باشید و در دنیا و آخرت نیز یکی بوده و از هم جدا نشوید آیا آرزوی شما این است؟» گمان نمی کنم که عاشق و معشوقی نباشند که این خواسته را نپذیرند و حسن نکنند که چنین وحدانیتی نهایت آرزو و خواست آن هاست. آری چنین است. و سبب این امر هم این است که ما از ازل چنین بوده ایم و آرزوی رسیدن به آن وضع آغازین را ما عشق مینامیم. همان طور که گفتم زمانی بود که آدمی موجودی نام و کامل بود ولی …