دانلود رایگان رمان بی گناهان اثر آزیتا خیری
دانلود رمان بی گناهان اثر آزیتا خیری به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
حاج صنعانِ حجرهدار، دو پسر و یک دختر دارد، پسر بزرگش سرگرد احمدرضا و پسر دوم او سعید رضا که دندان پزشک است و دخترش به نام ریحانه که نامزد (یاسر) پسر دایی خود است و شهربانو که مادر خانواده است! داستان از اعتراف یاسر به قتلی آغاز میشود که در جریان پروندهی او گذشتهی حاج صنعان نیز برملا میشود …
خلاصه رمان بی گناهان
برگشته بود دفترش! مثل مرغی پرشکسته دور خودش میچرخید و دستش به هیچ جا بند نبود. نگاه قهر دایی حرف داشت و او حیران بود برای کاری که از دستش برنمیآمد. پرونده را جلو کشید و بازش کرد عکس های یاسر حالا با شلختگی مقابل نگاهش بود با بیحوصلگی آنها را جابه جا کرد. همه جا دستهایش بسته بود. در بیشتر عکس ها لباس بازداشتگاه آگاهی را به تن داشت و نگاهش؛ نگاه لعنتیاش ملغمه ای بود بین غم و ترس و درد! عکسی را پیش کشید در بیابان بودند؛ جایی نزدیک بهشت زهرا رفته بودند برای باز
سازی صحنه جرم یاسر با دو دست بستهاش به جایی اشاره میکرد و او درست کنارش ایستاده بود نگاهش به نیمرخ یاسر عمیق بود؛ عمیق تر از نگاه یک پلیس به یک متهم. از همان شبی که یاسر با دست های خونی آمده بود دم خانه شان و با لحنی وحشت زده نالیده بود کشتمش… من پسر عذرا خانومو کشتم…! انگار رنگ نگاهش به او عوض شده بود از دوستی و قرابت سالهای دور گذشته و حالا گیر کرده بود سر دوراهیای که یک سویش میرفت سمت حق و دیگری ناحق بود یقینا حتی اگر انتهای حق به خون مردی
مثل فریدون میرسید جوانی که به قول مادرش اهل مسجد و تکیه و هیئت نبود؛ اما معیار قضاوت آدمها که این ها نبود. سرش را بین دو دستش گرفت و در همان حال به عکس دیگری خیره شد. تکه ای از خاک خیس صحنه جرم بود و دقیقا همین قسمت گیجی و کلافگی او را بیشتر میکرد. سه رد پا روی گل بود؛ اما یاسر دیوانه لب جرم بسته بود و حرف نمیزد. با عصبانیت عکس را میان اعترافات او هل داد. پلیس کشف ردپای یک زن با کفشی سایز سی ۳۸ و حدودا پنجاه و هفت هشت کیلو را سر صحنه تایید میکرد و …
سلام کی لینک رو میزارید
یه زمانی کتاب چاپی حرمت داشت، الان کتاب چاپی فقط یک کمک به انتشاراتش برای خالی نشدن قفسه کتابیشه و کسب یه اعتبار برای اون نویسنده مجازی نویس برای قایم کردن رمان های غیر اصولی دیگرش در شبکه های غیر مجاز مثل تلگرام
این هم گفتیم که چون به چاپ رفته گذاشته نمیشه لینک دانلود
چرا من نمیتونم دانلود کنم از سایت که فایل ارور میده از تلگرام هم که فایلی نیست البته من امروز این سایت رو کشف کردم شاید قوانین خاصی داره؟
بخاطر اینکه این رمان چاپ شده و فایلش غیر قانونیه
اين رمان خودش آنلاين و رايگان بوده، قانون هم به زودي جواب انتشارات براي روند به چاپ رسوندن و ثبت آثار در كتابخانه ملي رو ميده!
و شما هم شات بگير اين جواب رو !