دانلود رمان مرد وحشی (جلد اول-دوم) اثر رویا رستمی (روها)
دانلود رمان مرد وحشی (جلد اول و دوم) اثر رویا رستمی (روها) به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
عروسی به نام هیوا که در شب عروسی خود از آرایشگاه میگریزد، این کار او سبب کینه یزدان (نامزد هیوا) میشود. او که آبرویش نزد دوست و دشمن رفته است، تمام وجودش را حس انتقام فرا گرفته، یزدان از شدت درد و رنج، همان شب تصادف میکند! اما زمانی که دوباره سرپا میشود، هیوا را پیدا میکند، تا با آزار او اندکی مرحم بر دلش بگذارد، اما از آن سو زنی به نام الن …
خلاصه رمان مرد وحشی
عصبی پا رو پا انداخت و گفت: کاوه پس چیشد؟ کاوه هم که از نق زدنهای مداوم هیوا عصبی بود گفت: مغزمو خوردی هیوا دست من نیست که روال داره تا ویزا بدن. هيوا کنترل تلویزیون را برداشت و آن را روشن کرد. نزدیک یک ماه بود که در این خانه زندانی بود. هیچ جایی نمیتوانست برود. از ترس یزدان و دیده شدن عین موش درون سوراخشان مانده بودند. باز هم کاوه به سرکارش میرفت. کسی نفهمیده بود مردی که با هیوا قرار کرده کاوه است وگرنه مطمئنا قضیه به این خوبی برایش طی نمیشد. کاوه تیشرتش را عوض کرد که هیوا پرسید: کجا؟ -قبرستون میای؟ هیوا بلند شد گفت: عین
آدم جواب بده. -میرم پیاده روی سرم هوا بخوره دیوونهام کردی تو این چند مدت هیوا! هیوا با حرص و خشم نگاهش کرد. کوسن را برداشت و به سمت کاوه پرتاب کرد. کاوه اینبار نتوانست خودش را کنترل کند به سمت هیوا برگشت و سیلی محکمی تو صورتش زد هيوا متحیر نگاهش کرد. کاوه دستش روی او بلند شد واقعا کاوه بود؟ -شورشو درآوردی هیوا! جیغ کشید: من شورشو در آوردم؟ اونوقت که زیر پام نشستی که خوب بود. حالا چیشده چپ شدم یا زشت؟ اصلا حوصله بگو مگوی تازه با هیوا را نداشت. دستش را با بیاهمیتی تکان داد و از خانه بیرون زد. هیوا با خشم و جیغ کنترل تلویزیون را
پرت کرد کنترل محکم به در ورودی برخورد صدای شکستنش را شنید. اما اهمیتی نداد. این راهی بود که خودش انتخاب کرد. حالا هم باید دنده اش نرم چشمش کور تحمل میکرد. در تمام مدت فقط خداراشکر میکرد که یزدان زنده بود تازه همین دیروز با نیوشا حرف میزد و خبر سلامتیش را داد هیچ وقت علاقه ای به یزدان نداشت مرد جذابی بود اما به نظرش زیادی خشکه مقدس میرسید. ریش داشت با لباس های کیپ نماز میخواند بدون اینکه یکی از نمازهایش قضا شود. روزه هایش هم که همه به جا! نمیگفت بد است. اما از گیر دادن هایش متنفر بود. از اینکه پوشش و آرایش را تعیین می کرد …
رمان متوسطی هست
سلام چرا سایت تون برای جستجوی اسم نویسنده ها جایی نذاشتین من الان بخوام رمان های یه نویسنده رو پیداکنم نمیشه