دانلود رایگان رمان لیلی من اثر نسترن موسوی
دانلود رمان لیلی من اثر نسترن موسوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
آیدین کیانی پس از درگذشت همدوش خود ، در پی خادمه ای برای تک دخترش بارانا میگردد ، از این طرف دختری به نام لیلی پا به خانهی آنها میگذارد و … (داستانی کاملا متمایز با آنچه تا به حال خواندهاید)
خلاصه رمان لیلی من
دستهایت پر از مهر بود ، از همان سمتی که خورشید لبخند میزد ، از همان سمتی که خورشید از خط دریا پایینتر میرفت. تو لبخند زدی ، غرق شدی در آبهای خیالم! تو مهربان بودی! فراتر از آنچه تصور میکردم ، اما خیال رفتنت برای من جهنم بود.کاش میماندی!
کلید رو تو قفل در چرخوندم ، نفس عمیقی کشیدم و در رو باز کردم ، اولین چیزی که شامهام رو نوازش کرد، بوی قورمه سبزی بیبی بود! وارد خونه شدم و در رو پشت سرم بستم ، کفشهام رو توی جا کفشی گذاشتم و به سمت آشپزخونه رفتم. سلام بی بی! نگاه عجیبی بهم انداخت و گفت : سلام به روی ماهت لیلی جان! چقدر امروز زود اومدی!
سعی کردم لبخند بزنم ، لبخندی که خیلی وقت بود باهاش قهرم! بدون اینکه جواب بیبی رو بدم در قابلمه رو برداشتم که بخار غذا روی صورتم پخش شد.اوم ، بیبی دستت دردنکنه … درحالی که داشت برنج رو آب کش میکرد گفت : میدونستم دوست داری، برای همین درست کردم!
حالا هم برو لباسات رو عوض کن عزیزم ، غذای شاهوردی رو هم میدم ببر … با آوردن اسم “شاهوردی” اخم کردم.
کی تموم میشد این شاهوردی ؟! کی خلاص میشدیم از دستش؟ کیفم رو از روی شونه ام کندم و انداختمش روی تخت، خسته بودم! به معنای واقعی…