کتاب زندگی شادمانه با آگاهی برتر
عنوان | کتاب زندگی شادمانه با آگاهی برتر |
نویسنده | کن کیس |
ژانر | خودیاری، توسعه فردی، معنوی |
تعداد صفحه | 279 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب زندگی شادمانه با آگاهی برتر نوشته نویسنده کن کیس pdf بدون سانسور
عنوان اثر: زندگی شادمانه با آگاهی برتر
پدید آورنده: کن کیس
زبان نگارش: فارسی
سال نخستین انتشار: مرداد 1404
شمارگان صفحات : 279
معرفی کتاب زندگی شادمانه با آگاهی برتر
زندگی ذاتا خوب است. زندگی برای تولید عشق و شادی مداوم تنظیم شده است. اما شرایط متفاوت، در سال های اول زندگی، افراد را چنان در روش های آگاهی شرطی کرده که به طور دائم در زندگی شان ایجاد ناخرسندی می کند. تجاربی را که افراد از سر گذرانیده اند، خود خلق کرده اند؛ از این رو باید دام های گسترده در ذهنشان را که علت همه ی ناخرسندی ها است، از بین ببرند. نگارنده به افراد می آموزد که جهان را به عنوان محلی دوستانه تجربه کنند که طراحی شده است تا هرچیزی را که افراد لازم دارند، به آنها بدهد. با عشق زیستن علاجی مثبت برای تمام رنج های موجود در زندگی بشر است، از این رو در کتاب حاضر راهکارهای زندگی شادمانه عرضه شده است. رازهای شادمانی؛ قانون آگاهی برتر؛ هفت مرکز آگاهی؛ پنج روش برای کار کردن روی خود؛ اعتیادهای خود را چگونه شناسایی کنید؛ و استفاده ی مطلوب از بیوکامپیوتر، عنوان های فصل های کتاب است.
خلاصه کتاب زندگی شادمانه با آگاهی برتر
خواسته ها و آرزوها به شدت اغوا کننده هستند. . آنها به عنوان «نیازهانی» که باید ارضا شوند تغییر ظاهر میدهند تا ما بتوانیم بالاخره خوشحال باشیم. آنها ما را از یک توهم شادی به توهمی دیگر هدایت میکنند. بعضی به خود میگوئیم اگر من فقط بتوانم رئیس این شرکت شوم خوشحال خواهم شد اما آیا تا کنون یک رئیس واقعاً شاد را دیده اید؟ ظاهر زندگی او ممکن است با قایق تفریحی کادیلاک معشوقه های زیبا نمایانده شود اما آیا او واقعاً خوشحال است؟ آیا زخم معده اش هم بهبود یافته؟
ما دائماً به خود چنین میگوئیم اگر من فقط می توانستم دوباره به دانشگاه برگردم و معلومات بیشتری به دست می آورم – شاید فوق لیسانس یا بالاتر از آن را میگرفتم – آنگاه خوشحال میشدم». اما آیا مردم با داشتن تحصیلات عالی یا مدارک دکترا خوشحال تر از بقیه ما هستند؟ دانش اندوزی زیباست اما انتظار اینکه برای ما آرامش عشق و شادمانی به همراه آورد گمراه کننده است. ما به خود میگوئیم، «اگر فقط می توانستم فرد مناسب را برای دوست داشتن پیدا کنم، آنوقت خوشحال میبودم. بنابراین به دنبال کسی که اعتیادهایمان به ما میگوید که شخص مناسب است میگردیم و لحظات لذت بخشی را تجربه میکنیم، اما از آنجا که نمیدانیم چگونه عشق بورزیم به تدریج رابطه خراب میشود.
بعد از آن با خود میگوئیم که اصلاً شخص مناسبی را پیدا نکرده ایم! همچنانکه در آگاهی برتر رشد میکنیم میفهمیم که شخص مناسب بودن مهمتر از پیدا کردن شخص مناسب است. باید عمیقاً درک کنیم که چرا تمام عواطف منفیمان، در کنشهای مؤثر در موقعیتهای زندگی راهنمایان گمراه کننده ای هستند. عواطف منفی مان فقط نتیجه الگوی وسیعی از زخمها و جراحاتی هستند که قبلاً تجربه کرده ایم و این جراحات عاطفی به جای اینکه ما را بسوی درک همسانیهائی که توان ادراک و عشق را افزایش میدهند هدایت کنند به درک تفاوتهائی که ما را عصبی مینمایند راهنمائی میکنند برنامه ریزی کنونی احساساتمان ما را وادار به درک دیگران و شرایط دنیای اطرافمان به عنوان تهدیداتی بالقوه خطرناک برای آسایش و رفاهمان میکند. پس از آن با آدرنالین ضربان سریع قلب، قند افزایش یافته در خون و دیگر واکنشهای بقا در جنگل که ما را برای جنگ یا فرار آماده می سازد، پاسخ میدهیم ما در تله روش ادراک دنیای اطراف خودمان گرفتار شده ایم. اما زمانی که چیزها را از آگاهی بالاتر با ادراک روشنی ببینیم، نیازی نیست تا کسی یا موقعیتی را به عنوان تهدیدی عاطفی احساس کنیم.
به تهدید آمیزترین شرایطی که در یک یا دو روز گذشته احساس کرده اید، فکر کنید. آیا در حال از دست دادن شغل خود هستید؟ آیا کسی که بیشترین عشق و علاقه را نسبت به او احساس میکنید بیشتر از شما به شخص دیگری توجه مینماید؟ آیا قبضهای پرداخت نشده ای دارید که نمیتوانید پول آنها را پرداخت نمائید؟ آیا دردی دارید که میتواند سرطان باشد؟ حالا این مشکلات راه حلهایی دارند ـ یا ندارند. یا میتوانید اینجا و اکنون کاری برای آنها انجام دهید یا نمی توانید اگر میتوانید اینجا و اکنون برای آنها کاری انجام دهید، خوب این کار را بکنید حتی اگر اولین قدم باشد نگرانی یا اضطراب در مورد مشکلات شیره انرژی تان را می مکد هر کاری که میتوانید انجام دهید – اما به نتایج معتاد نشوید در غیر اینصورت نگرانیهای بیشتری برای خود خلق خواهید کرد. اگر نمیتوانید اینجا و ،اکنون کاری برای مشکلی انجام دهید پس چرا خود را ناراحت میکنید و با نگران کردن خود در مورد آن مشکل انرژیتان را تخلیه میکنید؟
این بخشی از اینجا و اکنون زندگی شماست. این همان ـ اینجا و اکنون – .است ،نگرانی، اضطراب، یا دیگر احساسات ناخوشایند کاملاً غیر ضروری هستند ـ و به سادگی بینش و اثر بخشی اعمالتان را کاهش میدهند باید خود را کاملاً متقاعد کنید که این احساسات تخلیه کننده فایده ای ندارند باید نگرانی غیر ضروری خود را به عنوان چیزی ببینید که شما را از جریان اثرگذاری و شادمانی که باید در زندگی داشته باشید، محروم میکند تا زمانی که فکر کنید این احساسات منفی کمترین کارکرد را دارند از رشد خود در آگاهی برتر جلوگیری خواهید کرد. اگر خود را از لحاظ عاطفی به زحمت نیاندازید وقتی که دنیای بیرونی با برنامه ریزی درونی همنوا نمیشود ، تمایلات ،انتظارات خواسته ها یا مدلهایتان از اینکه جهان باید چگونه با شما برخورد کند آنقدر انرژی ذخیره میکنید که احتمالاً پنجاه درصد کمتر نیاز به خواب خواهید داشت.
شاد میشوید و مهر می ورزید، و از هر لحظه زندگی واقعاً قدردانی خواهید کرد – مهم نیست چه اتفاقی در دنیای آدمها و شرایط بیرونی شما رخ دهد. این برنامه ریزی عاطفی را کجا و چگونه به دست آورده ایم؟ تمام آن تقریباً در اولین سالهای زندگی حاصل شده ،مثلاً، زمانی که کودکی بیش نبودیم تجربه به زور بیرون کشیدن شدن شیشه عطر از میان انگشتان کوچکمان بوسیله مادر و همزمان ارسال امواج بد براساس میل مادر به شکسته نشدن شیشه ،عطرش را داشته ایم. آن وقت گریه کردیم. در آغاز طفولیت به واسطه به اطراف هل داده شدن با درد، تحت سلطه بودن امر و نهی ،شنیدن و کنترل ،شدن برنامههای حفاظت شدید عاطفی احساسی و اقتدار خود را ایجاد کرده ایم بسیاری از برنامه های عاطفی از رهنمودهای مکرر اخلاقی یا عباراتی درباره اینکه چیزها «باید» چگونه باشند به دست آمده است.
ما یک آگاهی با واکنشهای عاطفی ربات گونه برای حمایت از زنده ماندن این خودِ» مجزا ایجاد نموده ایم. بنابراین از لحاظ عاطفی برنامه ریزی شده ایم تا احساس کنیم که برای بودن باید مردم را کنترل و تحت سلطه خود بگیریم سرانجام با اعمال یا امواج هرکس یا هر شرایطی که اعتیاد ما به قدرت را حتی از دور تهدید میکرد به خوبی هماهنگ شدیم – توانائی ما برای اداره و کنترل کردن مردم و چیزهای اطرافمان را اعتیاد به قدرت مینامم همین که به بلوغ جسمانی میرسیم و بیوکامپیوتر (یا مغز)مان قادر به عملکرد با حساسیت بیشتری میشود تمام نیروئی را که نیاز داریم به دست می آوریم اما بیوکامپیوترمان که بوسیله مجموعه کامل احساساتمان پشتیبانی میشود هنوز هم برای جبران کمبود قدرتی که در زمان طفولیت و کودکی تجربه کرده ایم برنامه ریزی شده.
اکنون نیاز داریم تا بیاموزیم با مردم و چیزهای اطرافمان همگام شویم. اما اعتیاد به قدرت ما را از دوست داشتن مردم باز میدارد زیرا ما آنها را به عنوان کسانی که ممکن است ،قدرت ،اعتبار و سلسله مراتبمان را مورد تهدید قرار دهند ادراک میکنیم اگر بخواهیم عشق بورزیم و مورد مهر قرار گیریم نمی توانیم به قدرت یا هر چیز دیگری – معتاد باشیم. به عنوان موجوداتی آگاه و ،هوشیار در ،زندگی، تنها چیزی که برای یافتن شادی به آن نیاز داریم اینست که به روشنی درک کنیم که چه کسی هستیم ( ما آن آگاهی زلال ،هستیم نه آن نقشهای اجتماعی که به نمایش میگذاریم و موقعیتهای واقعی اینجا و اکنون زندگیمان دقیقاً چه هستند. اساساً مشکل ما تا چه حد ساده است اما دست یابی به درک روشنی از خود و دنیای اطرافمان نیاز به یک کار پیوسته درونی دارد و این یعنی ایجاد عادت پذیرش عاطفی هر آنچه که اینجا و اکنون در زندگی ما هست. زیرا از لحاظ عاطفی فقط یک بیوکامپیوتر آسوده می تواند به روشنی و خردمندی ،ببیند و با روشهای مؤثر با مردم و موقعیتها تعامل داشته باشد. زمانی که اعتیاد به قدرت تنها یک نمونه از چیزهائیست که در برنامه ریزی نابود کردن شادی به بیوکامپیوتر خود داده ایم و این زمانی بوده که خیلی بچه بودیم و نمیتوانستیم واقعیتهای جهانی را که در آن زندگی میکردیم بفهمیم هر چند اکنون ظرفیت اولیه برای ادراک روشن را دارا هستیم اما دستور العملهای بهره برداری ای که به بیوکامپیوتر خود داده ایم ما را در سطوح پائین تر نگه میدارند بنابراین بطور ناخودآگاه به دام می افتیم.
- انتشار : 25/05/1404
- به روز رسانی : 25/05/1404