رمان آکو
عنوان | رمان آکو |
نویسنده | غزل پولادی |
ژانر | عاشقانه |
تعداد صفحه | 2824 |
ملیت | ایرانی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود رمان آکو اثر غزل پولادی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم
هم اینک در رمان بوک و لذت خواندن رمان جدید آکو / آکو خان، مرد کورد باغیرت و باجذبه و خشنی است که با خیانت همسرش و فرزندی که به یادگار گذاشته، دلزده از هرچی عشق و زن می شود و با آمدن دوباره طلا عشق جوری دیگر وارد می شود …
خلاصه رمان آکو
پلک های بسته اش زندانی کرده بود … برای یک نخ سیگار به تب و تاب افتاده بود. دستش را دراز کرد و از روی پاتختی سیگار و فندکش را برداشت … سیگاری آتش زد و در حالی که دودش را بیرون می فرستاد با صدایی که به خاطر خواب گرفته شده بود، گفت: مطمئن باش به خاطر گزینه ی شوخ طبعیت پول اضافه نمی گیری … آدم میتونه صبحش رو به غیر از سیگار با چیزهای بهتری شروع کنه … مرد پوزخندی زد … سیگارش را بین دو انگشتش گرفت و در حالی که دودش را از بین لب های برجسته ای که برای یک مرد بدجور در معرض دید بودند بیرون میداد، به تاج چوبی و بلند تخت تکیه داد و زیر لب زمزمه کرد:
فکر می کنی چرا آکو پول رو همون اول شب میده؟ زن شانه ای بالا انداخت … با لبخند مضطربی گفت: میگن از مشتری های خوش حسابی! سیگارش را بین لبهایش گذاشت و پکی از آن گرفت … آکو اجازه نمیده هیچ شبی از زندگیش نیمه تموم بمونه … زن خودش را نباخت … چند قدمی با ناز برداشت … چیزهای زیادی ازت شنیدم … آکو نگاه مسخره ای به زن انداخت
بدش نیامده بود، تلاش زن سرگرمش کرده بود. یک تای ابرویش رو بالا انداخت و پرسید: مثلا؟ زن لبخندی زد … شنیدم زن داشتی! پوزخندی روی لبهای آکو نشست … اگه میگن لابد داشتم! زن نگاهش را با صدای تلفن همراه از آکو گرفت … این وقت صبح؟! پوفی کشید و در حالی تقریبا قانع شده بود، اینجا و چیز بیشتری از دیشب گیر نمی آورد و بهتر بود تا تنور داغ بود، جای دیگری بچسباند …
- انتشار : 04/08/1400
- به روز رسانی : 20/09/1403
رمان های خانم پولادی زیبا هستند ارزش خوندن دارن