رمان آن دیگری مریم حسینی

دانلود رمان آن دیگری اثر مریم حسینی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم

لذت ببرید از امیر سالار نوجوانی ساده و مذهبی که عاشق سوگل می‌شود و برای به دست آوردنش دست به هرکاری می‌زند، اما سوگل با خنجر خیانت قلبش را می درد و با دوست صمیمی امیر وارد ارتباط می شود، امیر سالار برای فراموشی سالها دور قلبش را حصار می کشد تا دوباره راه را اشتباه نرود‌، حضور آیه عبادی همه چیز را بهم میزند و طعمه‌ای می‌شود برای انتقام این مرد زخم خورده …

خلاصه رمان آن دیگری

خسته از جلسه مهم روی صندلی ریاستم نشستم، سرم را عقب بردم و چشمانم را با دوانگشت فشردم تاکمی از این سردرد لعنتی که هرلحظه بیشتر میشد کم کنم … با پاهایم صندلی را حرکت دادم. قبل از ورود به اتاق، رفتار یکی از کارمندان که هر بار دیدنم سعی می کند با عشوه های خرکی اش دل مرا ببرد، به دردی که سالهاست یقه ام را دو دستی گرفته، دامن زد … بارها به کیان تذکر دادم تا برای سرگرمی و تفریحش دست هرکسی را نگیرد به شرکت بیاورد

اما به خرجش نمی رود که نمی رود … تقه ای به در خورد، کمی بعد صدای باز شدن در و بوی قهوه در اتاق پیچید … صدای خشک و رسمی اش در گوشم نشست … بفرمایید … هیچ تغییری در حالتم ایجاد نکردم … با همان پلک های بسته چهره اش را به تصور کشیدم … صدای دور شدن قدم هایش که می آید، نرسیده به در با صدای خش دار و گرفته متوقفش می کنم … خانم محمدی؟ می ایستد و در کمال وقار و سنگینی به سمتم می چرخد … گاهی شک می کنم او یک زن باشد … هیچوقت لوندی یا رفتار زننده ای از او ندیده ام

بله …دست از روی چشمانم برداشتم و به جلو متمایل شدم … چشمان سرخ و تب دارم را که دید، راه رفته را برگشت … حالتون خوب نیست؟ می خواین … میان جمله اش پریدم … حکم اخراج خانم یزدانی رو بزن … بذارش روی میزت، قبل رفتنم امضاش کنم … خشک و جدی، بدون هیچ ردی از تعجب چشمی می گوید و بعد از اتاق بیرون می رود … زیر لب غر زدم: دختره احمق، معلوم نیست چی پیش خودش فکرکرده، اینکه انقدر شل مغزم که با دوتا حرکت وا میدم؟ نمی دونه مار خوردم، افعی شدم … پوزخندی به در بسته زدم …