رمان بخت سیاه پوش من زینب جوکال

عنوانرمان بخت سیاه پوش من
نویسندهزینب جوکال
ژانرتراژدی , اجتماعی
تعداد صفحه374
ملیتایرانی
ویراستارتیم رمان بوک
رمان بخت سیاه پوش من
رمان بخت سیاه پوش من
رمان بخت سیاه پوش من

دانلود رمان بخت سیاه پوش من اثر زینب جوکال به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

هم اکنون از رمان بوک / نمی فهمم وصلت زورکی مرا بیشتر آزار می‌دهد یا بدطالع شدنم که از بدو تولدم سیاه بخت بودم ، دشوار است تایید کردن چیزهایی که نمی‌خواهی در زندگی‌ات داشته باشی و ناچار به بودنشان در زندگی نکبت‌بارت شوی ، ناگوارتر از این همه ، خو گیری به زخم‌هایی است که با تمام کوششت با آن‌ها کنار آمدی و به وجود آن‌ها عادت کرده‌ای ولی بعد از تعلق خاطر به زخم‌های کهنه …

خلاصه رمان بخت سیاه پوش من

سیه پوشیده ام امشب برایش … خودش که نه … برای رد پایش برای خاطراتی که عذاب است … برای آن همه لحن و صدایش! فراموشش بکن ای دل که من هم سیه پوشیدهام … از امشب برایش. چند مدته که دستهات ترک خورده … صدام رو صاف کردم و به مامان نگاهی انداختم و گفتم : دکتر دست از بررسی کردن ترکهای دستم برداشت … مشغول نوشتن چیزی شد ، پشت سر هم حرف زد و نمیدونم آقای دکتر توصیه کرد!

حتی حوصله ی حرف زدن رو نداشتم … فقط با سر تایید میکردم … سپس همراه مامان به داروخانه رفتیم … بوی خوب داروخانه حالم رو بهتر میکنه! نفس عمیقی کشیدم و از میان مردم گذشتم … پشت سر مامان راه رفتم و توی نوبت ایستادم … باز به دستهام خیره شدم و سریع قبل از اینکه کسی دستهام رو ببینه سرم رو بلند کردم و دستهام رو توی جیب مانتوم فرو کردم

نفسم رو بیرون دادم که خانمی ببخشیدی گفت و از کنارم گذشت … من خودم رو بیشتر به پشت مامان کشیدم … به خونه برگشتیم! تمام راه مشغول وارسی کردن دستهام بودم ، دستهایی که نمیدونم کی ترک خوردن و نابود شدن! فقط میدونم دردشون مال الان نیست مال زمانیه که چشم به دنیا گشودم و از کوچیکی فهمیدم باید بدون حرف یا اعتراضی کار کنم که بابا من رو نزنه …

دانلود رمان بخت سیاه پوش من
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره رمان بخت سیاه پوش من زینب جوکال
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها