کتاب اگر داری این کتاب را می‌خوانی، کار از کار گذشته!

عنوانکتاب اگر داری این کتاب را می‌خوانیدکار از کار گذشته (جلد دوم مجموعه راز)
نویسندهسودانیموس بوش
ژانرکتاب کودک و نوجوان
تعداد صفحه257
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب اگر داری این کتاب را می‌خوانی، کار از کار گذشته! (جلد دوم مجموعه راز) اثر سودانیموس بوش به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

فقط یک راه برای پیدا کردن کوتوله وجود دارد و آن راه، چیزی نیست جز یافتن مکان منشور صدا و سر در آوردن از سرنخ ها. به همین خاطر این بار، کاس و مکس-ارنست باید منشور صدا را بیابند و از جای کوتوله باخبر شوند. اما اکنون آن ها تنها نیستند و دوستی جدید به نام یو-یوجی و مثل همیشه، اوئن از انجمن ترسس، در کنار آن ها است. طولی نمی‌کشد که یک غافلگیری بزرگ در مورد پیشینه یو-یوجی رقم می‌خورد. با این که بچه ها مأموریتی اصلی و بسیار مهم دارند، اما نباید خورشید نیمه شب را فراموش کنند—موجودی که در اطراف آن ها در کمین نشسته است …

خلاصه کتاب اگر داری این کتاب را می‌خوانی، کار از کار گذشته!

سکان خلاف جهت باد! کشتی ناگهان به سمت چپ چرخید و به شکل خطرناکی کج شد‌. آب پاشید توی صورت کاس و مکس ارنست و خندیدند. اطرافشان خدمه طناب‌ها را باز و بسته کردند بادبان ها توی باد تکان می‌خوردند تا این که بالاخره بسته و محکم شدند همه جای کشتی اتصالات برنجی زیر نور خورشید می‌درخشیدند. میزبانشان آن‌ها را به سمت دیرک چوبی ای راهنمایی کرد که از بس صیقلی و جلا خورده بود مثل شیشه برق می‌زد، فریاد زد: نگران نباشین، این کشتی امنه! احتمالاً دویست سالشه ولی مجهز به جدیدترین فناوری‌هاست! کاس درجواب فریاد زد: نگران

نیستیم. مگر میشد نگران باشند؟ حتی نگاه کردن به آن کشتی هم با شکوه بود و با این حال کاس دست خودش نبود نمی‌توانست این حس را از خودش دور کند که این مرد بسیار شبیه دکترل است. با همان موهای نقره ای بی نقصی که انگار در معرض بادی ابدی در همان حالت مانده اند همان پوست برنزه‌ی بی نقص و دندان‌های سفید بی نقصی که باعث میشد بیشتر شبیه عکس به نظر بیاید تا آدم؛ با همان لهجه‌ی خاص نامعلومش. چرا در تصور گاس پیترو اصلا شبیه برادرش نبود؟ معمولاً او را با ریش سفید بلند، چشم های درخشان و ردای جادوگرها تصور می‌کرد و

گاهی با کت و شلوار رسمی و کلاه سیلندری؛ بعضی وقت ها هم ماجراجوی پیری تصورش می‌کرد با کلاه کاسکت اما هرگز او را تصور نمی‌کرد، هیچ وقت این را تصور نمی‌کرد. سرش را تکان داد تا این فکر از سرش خارج شود. بالاخره حالا نوبت ماجراجویی خود او رسیده بود همانی که آن همه وقت منتظرش بود به خودش گفت لذت ببر. میزبان پرسید: کاساندرا مکس-ارنست میتونین این طناب رو برام سفت کنین؟ دستگیره داره این وری باید بچرخونیش… خودش اولش را انجام داد. بعد گفت: من باید یه چیزی از پایین بیارم، یه دقیقه دیگه می‌آم. و از آن‌ها دور شد …

دانلود کتاب اگر داری این کتاب را می‌خوانی، کار از کار گذشته!
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب اگر داری این کتاب را می‌خوانی، کار از کار گذشته!
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها