دانلود رایگان کتاب بیست داستان برگزیده اثر ارنست همینگوی
دانلود کتاب بیست داستان برگزیده اثر ارنست همینگوی به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
مجموعه داستانهای کوتاه آمریکایی از «ارنست همینگوی» است. عنوان برخی از داستانها عبارتند از: «ده سرخپوست» ؛ «ملکه مادر» ؛ «پدران و پسران»؛ «روشنایی دنیا»؛ «مسابقه تعقیب»؛ «پس از توفان»؛ «یک خواننده روزنامه مینویسد»؛ «تاریخ طبیعی مردگان» و «یک روز انتظار» است. در داستان «یک روز از انتظار» آمده است: «شاتس» با چندتا از دوستانش همخانه است، او بیمار است و دکتر معالج تب او را به علّت آنفولانزا صد و دو درجة فارنهایت اعلام میکند. دکتر به یکی ازدوستانش زمان قرصها و چگونگی پایین آوردن تب را یاد میدهد، «شاتس» به دلیل یادگیری غلط، فرق دو درجة سانتیگراد و فارنهایت را متوجه نمیشود و با تصوّر این که به دلیل تب زیاد زنده نخواهد ماند، به انتظار مرگ می نشیند! …
خلاصه کتاب بیست داستان برگزیده
او به داخل اتاق آمد تا پنجره را در حالی که ما هنوز خواب بودیم ببندد و من با صدای بسته شدن پنجره کمی چشمانم را باز کردم و دیدم که او ظاهری بیمار داشت. او میلرزید صورتش سفید بود و به آرامی راه میرفت گویا راه رفتن برای او درد آور بود. من از او پرسیدم: مشکلی داری؟ شاتس: بهتر است دوباره به خواب بروی من دیگر خوابم نمیآید. شاتس: بخواب وقتی لباس هایم را عرض کردم تو را دوباره میبینم. وقتی از طبقه بالا پایین آمدم لباسش را عوض کرده و در کنار شومینه نشسته بود و ظاهر یک جوان بسیار
بیمار و نگون بخت را داشت. او هم سن و سالم بود وقتی دستم را روی پیشانی او گذاشتم فهمیدم که تب دارد. من: بهتره به طبقه بالا بروی و بخوابی تو بیمار هستی! شاتس: من خوبم. وقتی دکتر آمد، دمای بدن شاتس را گرفت. از دکتر پرسیدم دمای بدنش چقدر است؟ دکتر: صد و دو درجه فارنهایت. طبقه پایین دکتر، سه نوع کپسول دارو با رنگهای متفاوت را با دستور صرف هر کدام برای شاتس بجا گذاشت یکی برای پایین آوردن تب دیگری یک ملین و سومی برای رفع وضیعت اسیدی شاتس بود. دکتر توضیح داد که
میکروبهای آنفولانزا تنها در وضعیت اسیدی میتوانند زنده بمانند. بنظر میرسید که دکتر هر آنچه که درباره آنفولانزا وجود داشت میدانست و گفت که اگر تب از صدوچهار درجه بالاتر نرود هیچ نگرانی وجود ندارد و اضافه کرد یک اپیدمی سبک آنفولانزا وجود دارد و هیچ خطری متوجه شاتس نیست اگر او از ذات الريه معنون بماند. در اتاقی که شاتس را نگه میداشتیم من مرتب دمای بدن او را گرفته مینوشتم و زمان بعدی مصرف کپسول های او را روی کاغذی یادداشت می کردم. من به شاتس: میخواهی چیزی برایت بخوانم؟ …