کتاب در ستایش اتلاف وقت
عنوان | کتاب در ستایش اتلاف وقت |
نویسنده | آلن لایتمن |
ژانر | فلسفی، روانشناسی، خودپروری |
تعداد صفحه | 88 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب در ستایش اتلاف وقت اثر آلن لایتمن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب در ستایش اتلاف وقت به قلم نویسنده و دانشمند آمریکایی، آلن لایتمن است. او در این کتاب کمحجم اما بیاندازه غنی و پرمغز، کوشیده تا این باور رایج را که میگوید انسان باید پیوسته در حال انجام فعالیتهای مفید باشد، زیر سوال ببرد. نویسنده با استدلالهایی که بیشتر جنبهی جامعهشناسانه و گاهی نیز رنگ و بوی فسلفی دارند، بسیاری از باورهای کلیشهای شما در بابِ کار و زمان را زیر سوال میبرد …
خلاصه کتاب در ستایش اتلاف وقت
وقتی در مقطع راهنمایی و دبیرستان درس میخواندم عاشق ساختن چیزها بودم. آزمایش کردن را دوست داشتم. بیشتر آزمایشهایم را در آزمایشگاه کوچکی که در کمد بزرگ اتاق خوابم در طبقهی اول ساخته بودم انجام میدادم. در آزمایشگاه دنجی که برای خودم درست کرده بودم، مقاومتها و خازنها، سیم پیچ موتورهای مختلف، باتریها، سوئیچها، سلولهای فتوالکتریک، آهن رباها، مواد شیمیایی خطرناکی که مخفیانه از فروشگاههای ناآشنا تهیه میکردم، لولههای آزمایش، پتری دیشها، فلاسکهای شیشهای، چراغهای بنزن و ترازو جمع میکردم. از داشتن این تجهیزات کیف میکردم. یادم است یک وقتی یک توپ کاربیدی ساخته بودم برای ساختن آن یک شمع موتور را
به انتهای یک قوطی فلزی توپ تنیس جوش دادم و سیمهایی از محل اتصال شمع به باتریای که در فاصلهی مطمئنی قرار داشت کشیدم. پس از آن مقداری کاربید کلسیم و آب از سر باز قوطی داخلش ریختم و با چوب پنبه سر قوطی را بستم بعد اتصال باتری را برقرار کردم. توپ چنان صدای انفجار بلندی داشت که همهی محله توانستند آن را بشنوند. پروژهی دیگر پرتاب موشکیای بود که مارمولکی را مسافرش کردم سوخت موشک را خودم با مخلوط کردن مواد درست کردم اگر سوخت خیلی سریع بسوزد مثل بمب منفجر خواهد شد و اگر خیلی آهسته بسوزد مثل گوشت کباب شده جلز وولزی میکند و تمام میشود. چیزی که من میخواستم نسبتهای درستی از گوگرد، زغال
چوب و نیترات پتاسیم بود. همهی این مواد به صورت جداگانه و نه در ترکیب، با هم بیضرر هستند. کپسولی که مارمولک فضانورد را حمل میکرد با اشتعال مقدار کمی باروت به هوا پرتاب میشد. اشتعال را هم یک سوئیچ جیوهای که خودم طراحی کرده بودم انجام میداد. وقتی کپسول به هوا پرتاب میشد و به نقطهی اوج میرسید با چتر نجاتی که به آن وصل شده بود آهسته به زمین برمیگشت. در بعضی از ماجراجوییها هم مدرسهای ام، جان که یک سالی از من بزرگتر بود همراهی ام میکرد. آخر هفتههایی را در در در اتاق او یا من دراز میکشیدیم و بیحوصله به نوارهای باب دیلن گوش میدادیم. بعضی وقتها هم به چیزهایی فکر میکردیم که تخیل ما را بر می انگیختند …
- انتشار : 08/12/1403
- به روز رسانی : 08/12/1403