کتاب درخت و برگ
عنوان | کتاب درخت و برگ |
نویسنده | جی آر آر تالکین |
ژانر | فانتزی، ادبیات داستانی، کلاسیک |
تعداد صفحه | 158 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب درخت و برگ اثر جی. آر. آر. تالکین به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
قصههای پریان و داستان های تخیلی، فقط برای کودکان نیستند، همانطور که هر کسی که کتابی از تالکین خوانده، این نکته را به خوبی میداند. یکی از داستان های جذاب این مجموعه، به ماجرای هنرمندی به نام نیگل میپردازد که «سفری طولانی را در پیش دارد» و به نوعی، تمثیلی از زندگی خود تالکین است. داستان دیگر، گفت و گوی دو شخصیت فراموش نشدنی دربارهی اسطورهها است و در نهایت، ماجرای نبرد حماسی مالدون، با نثر خیال انگیز و تکان دهندهی تالکین روایت میشود …
خلاصه کتاب درخت و برگ
روزی روزگاری در زمانی نه چندان دور از برای آنانی که رشته خاطراتشان دراز است، و در جایی نه چندان دور از برای صاحبان پاهای دراز، دهکدهای وجود داشت که آن را وتن بزرگ میخواندند، زیرا از وتن کوچک که کمی پایین تر در میان درختان قرار داشت، بزرگتر بود؛ اما این دهکده چندان هم بزرگ نبود، هر چند که در آن زمان هنوز پر رونق بود و جمع قابل ملاحظهای از مردمان در آن زندگی میکردند، و به رسم همیشگی، برخی خوب، برخی بد و برخی کمی خوب و کمی بد بودند. وتن بزرگ در جای خود دهکدهای جالب توجه بود و مهارت کارگرانش در فنون مختلف و بیش از همه هنر آشپزی اش، آن را نزد ساکنان مناطق اطراف مشهور ساخته بود.
دهکده دارای آشپزخانه عظیمی بود که به انجمن ده تعلق داشت و استاد آشپز نیز شخص مهمی محسوب میشد. خانه استاد آشپز و آشپزخانه هر دو همجوار تالار بزرگ بودند، بزرگترین قدیمیترین و همچنین زیباترین ساختمان محل که از سنگ و چوب بلوط مرغوب ساخته شده بود و از آن به خوبی نگهداری میشد؛ هر چند دیگر همچون گذشته آن را رنگ و تزیین نمیکردند. اهالی دهکده نشستها و جلسههای بحث، جشنها و عیدهای عمومی و گردهماییهای خانوادگیشان را در این تالار برگزار میکردند. بدین ترتیب استاد آشپز همیشه مشغول بود، زیرا میبایست برای تمامی این مواقع سفره مناسب را فراهم کند. برای عیدها که تعدادشان
در طول سال بسیار بود، سفرهای مناسب به شمار میآمد که رنگارنگ و پُر باشد. در میان عیدها یکی بود که همه چشم انتظار آن بودند، زیرا تنها جشنی بود که در زمستان برپا میشد. این عید یک هفته طول میکشید، و در آخرین روزش هنگام غروب خورشید مجلس جشن و سروری برگزار میشد به نام “جشن بچههای خوب” که عده زیادی به آن دعوت نمیشدند. بدون شک بعضی که سزاوارش بودند از قلم میافتادند و برخی که نبودند به اشتباه دعوت میشدند. این رسم روزگار است، و با تلاش و دقت ترتیب دهندگان اینگونه امور هم عوض نمیشود. به هر حال حضور در جشن بیست و چهار سال عمدتاً به زمان تولد بچهها بستگی داشت …
- انتشار : 28/07/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403