کتاب دوشس ملفی

عنوانکتاب دوشس ملفی
نویسندهجان وبستر
ژانرنمایشنامه، عاشقانه، تراژدی
تعداد صفحه131
ملیتخارجی
ویراستاررمان بوک

دانلود کتاب دوشس ملفی اثر جان وبستر به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان

دوشس، بیوه‌ای جوان است که دو برادرش، فردیناند و کاردینال، در آغاز داستان برای دیدن او به رم آمده‌اند. آنتونیو، خدمتکار ارشد دوشس، نیز به تازگی از فرانسه بازگشته است. فردیناند قبل از رفتن از رم، مردی به نام باسولا را اجیر می‌کند تا در پوشش مسئول نگهداری از اسب‌های دوشس، از او جاسوسی کند تا دو برادر دوشس مطمئن باشند که خواهرشان، پاکدامن باقی خواهد ماند و دوباره ازدواج نخواهد کرد. دوشس نیز به دو برادرش اطمینان می‌دهد که به هیچ وجه قصد ازدواج ندارد، اما به محض رفتن آنها، نقشه‌ای می‌کشد تا از آنتونیو خواستگاری کند. دوشس و آنتونیو با هم ازدواج می‌کنند اما خبر این وصلت به فردیناند و کاردینال می‌رسد. واکنش این دو برادر به ازدواج مجدد خواهرشان چه خواهد بود؟ …

خلاصه کتاب دوشس ملفی

کاردینال: بنشین، درست همان چیزی که می‌خواستم بگو بدانم به چه نیرنگی توانستی بدون شوهرت به روم بیایی جولیا: خب سرورم به او گفتم برای عرض ارادت به یک زاهد گوشه نشین نزد او می‌روم. کاردینال: زن نیرنگ بازی هستی – منظورم نسبت به اوست. جولیا: شما آن سان درون من رخنه کرده‌اید که اندیشه خود از ذهن من پاک گشته است. حال که این گونه است دلم نمی‌خواهد بی وفایی‌تان را شاهد باشم. کاردینال: خود را عذاب مده عذابی که سرچشمه آن گناهان توست. جولیا: چگونه سرورم. کاردینال: از بی‌وفایی من بیم داری زیرا خود به این حس وحشی و افسار گسیخته تن داده‌‌ای. جولیا: آیا شما نیز به این حس تن داده‌اید؟ کاردینال: در حقیقت برای یک

مرد یافتن شیشه‌ای که خم می‌شود آسان تر از یافتن زنی وفادار است. جولیا: منظور جناب کاردینال چیست کاردینال: بهتر است آن شیشه جادویی را که گالیله خلق کرده به دست آورده و با آن سیارات دیگر را بکاویم، باشد که در آن‌ها زنی وفادار بیابیم. جولیا: بسیار خوب سرورم. کاردینال: چرا می‌گریی؟ برای توجیه خویش خانم عزیز این اشک‌ها را باید به پای شوهرت بریزی و به او با صدایی رسا بگویی که چه بسیار دوستش می‌داری، بس است من خردمندانه به تو عشق خواهم ورزید، آبروی مرا بر باد نتوانی داد. جولیا: می‌روم به خانه نزد همسرم. کاردینال: باید از من سپاسگزار باشی خانم عزیز من تو را رام کرده‌ام در مشت خویش نگاه داشته شکار را نشانت داده و به سوی آنت پرواز داده‌ام.

-لطفا، کنارم باش. وقتی با شوهرت بودی مانند فیلی رام می‌شدی با وجود این باید از من سپاسگزار باشی – تنها چیزی که او به تو می‌داد عشق بود و احساسات بسیار، اما چه سودی در اینان است؟ مانند آن که او را تاری است لیک توان نواختنش نیست با این همه باید از من سپاسگزار باشی. جولیا: وقتی نخستین بار مرا خواستار شدید بیمار عشق بودید، محتاج طبیب و از دردی جانگداز که کبدتان را به رنج انداخته بود سخن می‌گفتید. کاردینال: که هستی؟ (خدمتکار وارد می‌شود.) آرام باش چرا که تندر از احساسات من به تو کندتر است. خدمتکار خانم آقایی از عمارت ملفی آمده‌اند و می‌خواهند با شما سخن بگویند. کاردینال: بگذار وارد شود. من می‌روم. کاردینال بیرون می‌رود …

دانلود کتاب دوشس ملفی
نامشخص
PDF
دیدگاه کاربران درباره کتاب دوشس ملفی
اشتراک در
اطلاع از
guest
تازه‌ترین
قدیمی‌ترین بیشترین رأی
بازخورد (Feedback) های اینلاین
مشاهده همه دیدگاه ها