کتاب عشق و فداکاری زن
عنوان | کتاب عشق و فداکاری زن |
نویسنده | امیل زولا |
ژانر | درام |
تعداد صفحه | 226 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب عشق و فداکاری زن اثر امیل زولا به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کتاب درباره فداکاریهای یک زن است. در این داستان مردی بسیار بیرحم، زنی پاک دامن را به قتل میرساند زیرا زن در مقابل هدف شوم مرد میایستد. سپس مرد برای رسیدن به خواسته شوم خود وارد شهر دیگری میشود و به دنبال بر هم زدن آرامش زن معصوم و پاک دیگری است …
خلاصه کتاب عشق و فداکاری زن
مدت یک ساعت شاید هم بیشتر بهمان وضع ایستادم و گردن میکشیدم تا شاید از کشیش خبری برسد، ولی چون نمیتوانستم بیش از آن روی لبه دیواره دخمه بایستم مایوس شدم و در صدد برآمدم تا پائین بیایم. ناگهان لباس زنی که از نزدیک دریچه عبور میکرد بنظرم آشنا آمد و بخاطرم رسید که این لباس به تن یکی از زنهایی بود که در قایق با هم بودیم لذا آهسته گفتم: خانم برای رضای خدا گوش کنید من ایلا هستم و در این دخمه مانند سایر بردگان زندانیام. بلافاصله صدای مرا شناخت و مانند کشیش به زمین نشست تا حرفهای مرا بهتر بشنود. من هم وضع رقت بارم را برایش شرح دادم جواب داد: آقای ایلا افسوس وضع مسافرینی که در بالا هستند بهتر از
شما نیست، بیماری مهلکی بین آنهایی شیوع دارد و روزی نیست عدهای از این بیماری خطرناک جان خود را از دست ندهند، تا کنون شش نفر مردهاند و تعدادی نیز با مرگ دست بگریبانند و فریاد آنها همه را ناراحت کرده است. من تصور میکنم که دریا قصد دارد همه ما را ببعد زیرا با آنکه از چنگال او فرار کردیم و با سوار شدن در این کشتی خواستیم جان خود را نجات بدهیم اما بدبختانه از چاله به چاه افتادهایم. مادر من امروز فوت کرد و برادر کوچکم نیز در حال مردن است. پرسیدم: از کشیش چه خبر داری؟ پاسخ داد: او هم امروز صبح از شدت بیماری فوت کرد و جسدش را بدریا انداختند. بیچاره قبل از مرگش از تو صحبت میکرد و از من خواست تا بتو کمک کنم. قبلا
تصور میکردم در لحظات آخر زندگی دیوانه شده است و هذیان میگوید، در صورتیکه حالا متوجه میشوم تمام حرفهایش بر سادگی و پاکی قلبش دلالت داشت اما از من چه کمکی ساخته است؟ گفتم: شاید بتوانی برای من مقداری غذا تهیه کنی، خدا کشیش را رحمت کند، مرد مهربان و خبر خواهی بود. راستی از کاپیتان سارسدا چه خبر داری؟ او هم مرد یا هنوز هم زنده است؟ -نه آقا او برخلاف همه افراد حالش خوب است اما حالا میخواهم بسراغ برادرم بروم ولی قبل از رفتن بآنجا بهتر است برای تو غذائی فراهم کنم. آنگاه از کنار روزنه دخمه دور شد و پس از لحظهای با مقداری گوشت پخته که زیر لباسش مخفی کرده بود مراجعت نمود و بمن داد، من هم از او تشکر کردم …
- انتشار : 12/12/1403
- به روز رسانی : 13/12/1403