دانلود رایگان کتاب هومر و لنگلی اثر ادگار لارنس دکتروف
دانلود رمان هومر و لنگلی اثر ادگار لارنس دکتروف به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
هومر و لنگلی کولیر برادر هستند. یکی نابینا و با توانایی های شهودی بالا است و دیگری، در جنگ جهانی با گاز خردل آسیب دیده است. آن ها اکنون در انزوا در عمارت بزرگ خانوادگی خود زندگی می کنند و خیابان ها را برای یافتن چیزهای به درد بخور می گردند. اما رویدادهای بزرگ قرن جنگ ها، جنبش های سیاسی و پیشرفت های فناوری زندگی این دو برادر را کاملا تحت تأثیر قرار میدهد و اگرچه آنها فقط میخواهند دنیا دست از سرشان بردارد، اما انگار تاریخ قصد کرده در خانه آن ها خود را به نمایش بگذارد. این دو برادر تلاش می کنند تا از این شرایط جان سالم به در ببرند و معنایی برای زندگی خود بسازند …
خلاصه رمان هومر و لنگلی
بعد از گذشت چند هفته لنگلی از آن حالت دمقی و افسردگی اش بیرون آمد البته نه آنطور که مثلا سوت بزند یا از چیزی خوشحال باشد و به هیجان بیاید، اما استعداد گزنده اش مثل قدیم دوباره پرورش یافته بود. پردیتا اسپنسر توجه اش را جلب کرده بود و فکر میکنم از زمان نوجوانی اش تا آن موقع اولینبار بود که تا این حد با او صمیمی شده بود و خیلی آشکارا ممکن بود احساساتش را بروز بدهد. قبل از این که بینایی ام را از دست بدهم یکی دو بار در خانه مان دیده بودماش و حالا داشتم خاطره اش را تصور میکردم و با گوش دادن به مکالماتش با لنگلی به صورت ذهنی
سناش را افزایش میدادم ویژگیهای عمدهاش را به یاد می آوردم. بینی دراز، چشم هایی نزدیک بهم و شانه هایی که از فرط بزرگیشان به نظر میرسید. زیر پیراهن زنانه دگمه دارش اپل دارد. تصویر دیگری از خانم اسپنسر در ذهن داشتم که دارد باز و به بازو با زنان مدافع حق رای برای زنان در خیابان پنجم رژه میرود اما این تصویر احتمالا شاخ و برگی بود که خودم اضافه کرده بودم مطمئنم که از لحاظ بلندی قد خیلی مناسب حال لنگلی بود قد ای خانم یک متر و هشتاد و سه سانتیمتر بود برای یک خانم، قد خیلی بلندی به حساب میآمد و وقتی قبل از شام داشتم به حرف
هاش راجع به طبقات اجتماعی که خانواده هایمان به آن ها تعلق داشتند گوش میدادم فکر کردم از لحاظ اجتماعی هم میتواند وصله جوری برای لنگلی باشد کسی که با منش و شخصیتش میتواند سیاق زندگی را که لنگلی قبل از رفتن به جنگ داشت برای اش احیا کند. آنچه لنگلی احتیاج داشت مهار و رام کردن منفی بافی غریزی اش بود. من و لنگلی خودمان را برای ضیافت شام شیک و آراسته کردیم و من یک آتش بس دو طرفه بین جولیا و شی وان تحمیل کردم تا دو نفری بتوانند خانه را حسابی تر و تمیز کنند حقیقتا هم این کار را کردند چرا که میتوانستم …