کتاب کفشهای خوشبختی
عنوان | کتاب کفشهای خوشبختی |
نویسنده | هانس کریستین اندرسن |
ژانر | ادبیات کودک و نوجوان، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 82 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب کفشهای خوشبختی اثر هانس کریستین اندرسن به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
انسانها آرزوهای بیپایانی دارند که این موضوع بیانگر ذهن پویا و تنوعطلب آنهاست. بسیاری از این آرزوها در جهان واقعی و طی عمر کوتاه بشری قابل دستیابی به ویژه برای همگان نیستند. لذا انسانها نیاز به دستاویزهایی دارند تا به آنچه نهایت خواستههایشان میباشد، نائل آیند. چنین وسایل و دستاویزهایی از قبیل: قالیچه پرنده، چراغ جادو، جام جهاننما، لوبیای سحرآمیز، مرغ تخم طلا، اسب شاخدار، طوطی سخنگو و در نهایت کفشهای خوشبختی توسط اذهان بیدار داستانسرایان و افسانهپردازان ابداع میگردند، تا انسانها را در جهان غیر واقعی به خواستههایشان برسانند و از آنچه موجب رضایتمندی آنان میشوند، سیراب سازند. بسیاری از اینگونه دستاویزها در گذر زمان توسط انسانهای محقق، دانشمندان و مبتکران تا کنون رنگ واقعیت پذیرفتهاند و بسیاری دیگر نیز ممکن است در دورانهای آتی در زمرهی دستاوردهای بشری واقع شوند …
خلاصه کتاب کفشهای خوشبختی
یک غروب رویائی در طی یک مسافرت عجیب و باور نکردنی برای بسیاری از افراد اتفاق نمیافتد. هر یک از ساکنین کپنهاگ از جستارهای شخصی میدانستند که چگونه میتوانند وارد بیمارستان فریدریش گردند و این موضوع برای آنان به تجربه امکان پذیر گردیده بود. حتی کسانی که ساکن کپنهاگ نبودند نیز میتوانستند این کار کوچک را به آسانی انجام بدهند. برای درک بهتر این موضوع بهتر است پیشاپیش توضیح کوتاهی داده شود. بیمارستان فریدریش شامل یک ساختمان بزرگ و نسبتاً وسیع میباشد که با نردههای بلند و زیبا از خیابان مجزا شده است. نردهها از میلههای ضخیم آهنی تشکیل یافتهاند، میلههائی که با
فاصله مناسب و نسبتاً جدا از همدیگر نصب گردیدهاند. در مورد آن گفته میشود که برخی اشخاص لاغر اندام گاهاً شبانه خود را باریک میکنند، تا بتوانند از لابلای نردهها برای ملاقاتی کوتاه از بیمارستان خارج بشوند و یا به محوطه آن داخل گردند. در چنین مواقعی بدون شک بخشهایی از بدن اینگونه افراد دچار مشکل میگردند، که سر آنان یقیناً از آن جمله است لذا کسانیکه سرهای کوچکتر و بدن باریک تری دارند با سهولت بیشتری از لابلای نردهها عبور میکنند. با این مقدمه، یکی از مردان جوان با سری که از جنبه فیزیکی میتوان آن را بزرگ دانست، در آن غروب با قصد عبور غیر قانونی به سمت نردهها رفت. بارش باران شروع شده و مسیلها را
مملو از آب ساخته بود. مرد جوان با وجود این دو مانع هنوز مصمّم به خروج غیر قانونی از بیمارستان بود. او قبلاً حدود یک ربع ساعت با دربان صحبت کرده و دلایل خروج را برایش توزیع داده بود اما نتوانسته بود وی را راضی به خروج قانونی نماید لذا چارهای بجز عبور از لابلای نردههای آهنی نداشت. مرد جوان لحظاتی بعد فکر میکرد که توانسته است بدون آسیب دیدگی از میان نردههای آهنی بگذرد. او در آنجا گالشهائی را مشاهده کرد که بر کف زمین افتاده بودند، درست همان جائی که نگهبان آنها را فراموش کرده بود. او برای یک لحظه هیچ تصوری در مورد اینکه آنها کفشهای خوشبختی هستند نداشت بلکه کفشها نوید آن میدادند که …
- انتشار : 01/09/1403
- به روز رسانی : 20/09/1403