کتاب کرم ابریشم
عنوان | کتاب کرم ابریشم |
نویسنده | جی کی رولینگ |
ژانر | معمایی، جنایی، ادبیات معاصر، ادبیات داستانی |
تعداد صفحه | 670 |
ملیت | خارجی |
ویراستار | رمان بوک |
دانلود کتاب کرم ابریشم (جلد دوم) اثر جی کی رولینگ به صورت فایل PDF قابل اجرا در اندروید و آیفون با ویرایش جدید و لینک مستقیم رایگان
کورمون استرایک، کارآگاه خصوصی، با رمان معمایی جدیدی از نویسندهی پرفروش کتاب آوای فاخته، بازگشته است. در این کتاب که طبق نظر نیویورک تایمز یک داستان معمایی شگفت انگیز است، کارآگاه خصوصی کورمون استرایک باید یک نویسندهی مفقود شده را ردیابی کند – و یک قاتل شیطانی را به تسلیم وا دارد. وقتی یک رمان نویس به نام اون کویین مفقود میشود، همسرش با کارآگاه خصوصی، کورمون استرایک تماس میگیرد …
خلاصه کتاب کرم ابریشم
وقتی لیونورا کواین در تماس تلفنی مطلع شد که همسرش به استراحتگاه نویسندهها نرفته است نگران و آشفته شد و چنان که گویی از خودش میپرسید نه از استرایک، در همان تماس تلفنی گفت:پس یعنی کجا رفته؟ استرایک پرسید: معمولاً این جور مواقع کجا میره؟ لیونورا گفت: میره هتل. یه بار هم خونهی یه خانمه مونده بود ولی الان دیگه با اون ارتباطی نداره. اورلاندو… ليونورا که دهنی گوشی تلفن را از دهانش دور کرده بود با لحن تندی گفت: بهش دست نزن اون مال منه بهت میگم اون مال منه. سپس دوباره دهنی را نزدیک دهانش آوردو با صدای بلندی به استرایک گفت: چی گفتین؟ -من چیزی نگفتم شما از من میخواین که همچنان دنبال همسرتون بگردم؟ -البته که میخوام.
پس کی باید اون خیر ندیده رو پیدا کنه؟ من که نمیتونم اورلاندو رو تنها بگذارم از لیز تسل بپرسین شاید بدونه کجاست یه بار که رفته بود اون پیداش کرد. لیونورا به طور غیر منتظرهای در ادامه حرفش گفت: هتل هیلتون. به بار رفته بود هتل هیلتون. -کدوم یکی شون؟ -نمیدونم، از لیز بپرسین خودش باعث شد بره، الانم چشمش کور، خودش باید کمک کنه که پیداش کنیم و برگردونیمش. من هر چی بهش تلفن میکنم جواب نمیده. اورلاندو، به اون دست نزن. -کس دیگه یی به فکرتون نمیرسه؟ لیونورا با بدخلقی گفت: نه دیگه اگه کس دیگهای بود که خودم ازش میپرسیدم شما کارآگاهین و باید پیداش کنین از من می پرسین؟ اورلاندو: ببينين خانم کواین، ما باید... -لیونورا صدام کنین.
-باشه لیونورا، ما باید این احتمالم در نظر بگیریم که ممکنه همسرتون بلایی سر خودش آورده باشه. استرایک بنا بر آشوب و هیاهویی که در آن سوی خط بر پا بود با صدای بلندتری گفت: اگه به پلیس خبر بدیم خیلی زودتر میتونیم پیداش کنیم. -نه نه، اصلاً نمیشه به بار که یه هفته ازش خبری نبود، زنگ زدم به پلیس. بعدش معلوم شد که خونه دوست خانمش بوده و خیلی بدشون اومد که من چنین کاری کردم. اگه دوباره زنگ بزنیم به پلیس کفرش در میاد. در هر حال اون دیگه… اورلاندو، مگه نمیگم بهش دست نزن! -پلیس خیلی راحت میتونه عکسشو همه جا پخش کنه و… -من میخوام بی سر و صدا برگرده سر خونه زندگیش آخه چرا خودش برنمیگرده؟ لیونورا با کج خلقی اضافه کرد …
- انتشار : 14/06/1399
- به روز رسانی : 20/09/1403